خبرگزاری مهر، گروه جامعه – مینا یاری؛ در جهان پرآشوب امروز، که هویت انسانی در میان امواج رسانهای و ارزشهای بیریشه سرمایهداری گم شده، بازگشت به مفاهیم بنیادینی همچون خانواده، نه فقط یک انتخاب فرهنگی، بلکه ضرورتی تمدنی است. در منظومه فکری اسلام، خانواده صرفاً یک ساختار زیستی یا اجتماعی نیست، بلکه هسته مرکزی جهانبینی توحیدی، و نخستین قدم در مسیر تحقق جامعهای الهی است. قرآن و سنت، خانواده را خاستگاه ایمان، مدرسه انسانسازی و زمینهساز شکلگیری «امت واحده» میدانند.
این نوشتار بر اساس نگاه انسیه برومندپور پژوهشگر تفسیر قرآن و فعال حوزه زنان با بازخوانی جایگاه خانواده در آیات قرآن، سیره انبیا و سنت اهلبیت (ع)، میکوشد نشان دهد که تمدن اسلامی نه از دل بازار، سیاست یا حتی صرفاً مسجد، بلکه از دل خانههایی شکل میگیرد که در آنها محبت، ولایت، تربیت و ایثار جریان دارد. خانههایی که فرزندانشان، نه صرفاً شهروندان آینده، بلکه یاران ولی خدا در عصر ظهور خواهند بود. در ادامه در گفتگویی با انسیه برومندپور به بررسی ابعاد این موضوع میپردازیم:
نگاه قرآن به خداوند چگونه است و این کتاب الهی چه طرحی برای زندگی بشر دارد؟
بر اساس آیات و روایات، خانواده در منظومه فکری اسلام، صرفاً یک ساختار اجتماعی نیست، بلکه نهاد اصلی در نظام آفرینش و پل ارتباطی انسان با هستی است. خداوند، هیچ بنایی را در اسلام محبوبتر از خانواده قرار نداده است. چنانکه پیامبر اعظم (ص) فرمودند: «اَلنِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی» (ازدواج سنت من است و کسی که از آن رویگردان شود، از من نیست).
خانواده در منظومه فکری اسلام، صرفاً یک ساختار اجتماعی نیست، بلکه نهاد اصلی در نظام آفرینش و پل ارتباطی انسان با هستی است
جایگاه بلند خانواده در فرهنگ اسلامی و زندگی ایرانی، موجب شده که دشمنان اسلام در جنگ نرم، هدف اصلی خود را تضعیف، تحریف و بیارزش جلوه دادن این نهاد قرار دهند. بهویژه تلاش کردهاند نقشهای پدر و مادر را بیارزش یا کمرنگ جلوه دهند. این مسئله به ما گوشزد میکند که خانواده نهتنها مهم است، بلکه کانونیترین نقطه در مواجهه تمدنی ما با دشمن است.
لذا برای فهم دقیق جایگاه خانواده، باید به سراغ قرآن رفت. در سوره هود، آیه ۱۱۸ و ۱۱۹، خداوند از طرحی سخن میگوید که هدف آن، رسیدن به «رحمت تامه» الهی است. «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ، إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ ۚ وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ…» لازمه تحقق این رحمت، تشکیل «امت واحده» است. اما خداوند این امت را نه بر اساس تکوین و جبر، چنانکه آسمان و زمین را بیاختیار و بر مدار قانون آفریده، بلکه بر اساس آگاهی، اختیار و اراده انسانها میخواهد. به همین دلیل، انبیا را برای هدایت و آموزش سبک زندگی مبتنی بر وحی فرستاده است.
خانواده؛ سلول بنیادین جامعه
تشکیل امت واحدهای که مدنظر قرآن است چگونه ممکن میشود؟
برای پیوستن به امت واحده و برخورداری از رحمت خاص الهی، مسیری وجود دارد که در آیه اول سوره نساء به آن اشاره شده است: تشکیل خانواده. خداوند انسان را از نفس واحده آفرید و از او همسرش را خلق کرد. اولین زن و مرد تاریخ، نخستین خانواده را بنیان نهادند و فرزندان آنها پایهگذار جامعه بشری شدند. این پیوند از آغاز خلقت تاکنون، همواره محفوظ مانده است.
بر اساس آموزههای قرآنی و تجربه تاریخی، خانواده سلول بنیادین جامعه است و هسته اصلی تشکیل امت واحد. اگر کسی بخواهد از رحمتهای خاص الهی بهرهمند شود، باید خانوادهای توحیدی، اخلاقمدار، با محبت و مسئولیتپذیر تشکیل دهد. اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز همین حقیقت را بازتاب داده و خانواده را سلول بنیادی جامعه معرفی کرده است. همچنین در سیاستهای کلی خانواده که توسط رهبر انقلاب ابلاغ شده است، این اصل محوری تکرار و تقویت شده است.
تمدنسازی با خانوادهسازی
نقش نهاد خانواده در شکلگیری یک جامعه متعالی و الهی چیست و چرا مورد توجه ویژه در آموزههای دینی قرار گرفته است؟
اگر بخواهیم جامعهای الهی، رشدیافته و برخوردار از رحمت خاص خداوند بسازیم، باید خانواده را جدی بگیریم. خانواده، نقطه آغاز تمدن توحیدی و مجرای تحقق امت واحده است. تمامی احکام مرتبط با ازدواج، تربیت فرزند، روابط زن و شوهر و حقوق خانواده، برای شکلدهی این سلول مقدس طراحی شدهاند. اکنون زمان آن رسیده است که با آگاهی، تعهد و نیت خالص، نقش خود را در خانواده بازخوانی کرده و بر اساس الگوی الهی، این نهاد را به شکلی فعال و پربرکت احیا کنیم.
خداوند متعال ازدواج را طرحی قرار داده برای آنکه مرد و زن به یکدیگر نزدیک شوند و با پیوندی از جنس محبت و مودت، خانوادهای را شکل دهند. رابطهای که بر اساس محبت بنا شود، اگرچه دارای حقوق و تکالیفی است، اما این حقوق برای اداره رابطهاند، نه برای سرکوب کردن طرف مقابل.
قوانین خانواده در اسلام، در دل همان طرح پرمحبت خداوند قرار دارند. اگر کسی این حقوق را بهصورت چماق علیه دیگری استفاده کند، یعنی آن طرح را نفهمیده. هر جا مرد یا زن به اسم حق شرعی، باعث فروپاشی یا سردی خانواده شوند، باید به فهم خود شک کنند، نه به حکم خدا.
خانواده؛ سلول سازنده جامعه اسلامی
در نگاه قرآن، خانواده تنها یک ساختار اجتماعی کوچک نیست، بلکه سلول سازنده جامعهای الهی به نام «امت واحده» است. جالب است که در قرآن، تنها دو مکان محل نزول «رحمت خاص الهی» معرفی شدهاند:
۱. خانواده
۲. امت واحده
یعنی اگر خانواده درست شکل بگیرد، امت درست میشود. اگر هر فردی در یک خانواده درست و قرآنی تربیت شود، تبدیل به انسانی خواهد شد که در سطح جامعه هم محبت، گذشت، ایثار و کرامت انسانی را رواج میدهد. اگر امت واحده نمیسازیم، دلیل آن این است که خانوادههایمان را درست نساختهایم.
چرا نظام سرمایهداری با خانواده دشمن است؟
نظام سرمایهداری با نهاد خانواده دشمنی دارد، چون خانواده تنها جایی است که در آن انسان، عمیقترین محبتها را بیقید و شرط خرج میکند؛ آن هم نه به خاطر سود شخصی، بلکه برای حفظ دیگری.
در خانواده؛ انسان برای خانوادهاش هزینه میدهد، بیآنکه منّت بگذارد، اگر لازم باشد برایش میجنگد، اما از سر عشق، نه زور و اجبار و در خانواده حتی اگر خطایی ببیند، باز میپوشاند.
این مدل رفتاری برای انسانِ تربیتشده در منطق سرمایهداری که فقط به منفعت فردی فکر میکند، قابلفهم نیست. پس طبیعی است که این نظام، با خانواده قرآنی سر سازگاری نداشته باشد.
اهلبیت؛ نمونه خانواده تمدنساز با تربیت خلیفهالله
نگاه و سیره انبیای الهی در خصوص خانواده به چه شکل بوده است؟
وقتی به زندگی انبیا نگاه میکنیم، میبینیم دغدغه خانواده در مرکز دعوت آنان قرار داشته است. حضرت نوح نگران فرزند گمراهش است، حتی تا لحظه طوفان. حضرت ابراهیم پدرش را با احترام و صبر به راه دعوت میکند. حضرت لوط حاضر است برای حفظ حریم خانوادهاش، هزینه بدهد. حضرت مریم و حضرت عیسی در بستر خانوادهای نورانی متولد شدهاند.
در سیره پیامبر اسلام (ص)، خانواده به اوج میرسد. مفهومی به نام «بیوت نورانی» مطرح میشود؛ خانههایی که مردان الهی از دل آنها بیرون میآیند، چون در آن خانهها «ذِکر» جاری است و خدا یاد میشود.
خانواده جایی است برای تربیت انسانهایی که: به ولی خدا دل میبندند، در مسیر خدا گام برمیدارند
قرآن دو بار واژه «اهلبیت» را بهکار میبرد؛ یکی درباره خانواده حضرت ابراهیم، دیگری درباره خانواده پیامبر اکرم (ص). این دو، نمونههایی از خانوادههایی هستند که نقش تمدنی دارند. یعنی این خانوادهها صرفاً محل آرامش اعضا نیستند، بلکه بستری برای تربیت انسانهاییاند که دنیا را متحول میکنند.
هدف نهایی از تشکیل خانواده در نگاه قرآن، رسیدن به سکونت یا تولید نسل صرف نیست. بلکه خانواده جایی است برای تربیت انسانهایی که: به ولی خدا دل میبندند، در مسیر خدا گام برمیدارند و هزینه میدهند، نه اینکه فقط بهرهبرداری کنند.
در این خانوادهها، همسر برای خودخواهی انتخاب نمیشود، بلکه برای تعالی انتخاب میشود. بچه برای مدرک و موقعیت اجتماعی به دنیا نمیآید، بلکه برای انسانسازی، برای رساندن او به مقام «خلیفةاللهی» متولد میشود.
خانواده منتظر؛ آماده ظهور
بر اساس نگاه قرآن نقش مادر و پدر در تحقق این اهداف دقیقاً چیست؟
قرآن درباره مادر دو واژه بهکار برده است، یک واژه «والده» یعنی مادری که فرزند به دنیا میآورد و دیگری واژه «اُم» یعنی مادری که فرزند را به گونهای تربیت میکند که به امت الهی بپیوندد. پس هر والدهای، اُم نیست. مادرِ قرآنی کسی است که بچهای را تربیت میکند که بعداً در رکاب ولی خدا بایستد، اهل محبت و ایثار باشد، نه فقط از نظر اجتماعی موفق باشد.
در نگاه قرآن، پدر بودن فقط به نانآوردن نیست. پدر باید «قوّام» باشد؛ یعنی کسی که ستون خانه است، مسئولیت عاطفی و معنوی خانه را میپذیرد و مراقب رشد انسانها در خانه است. قوام بودن به معنای کنترلگری و خشونت نیست. بلکه به معنای پشتیبانی، تدبیر، ایجاد امنیت، و نگهبانی از ارزشهای خانواده است.
اگر پدر یا مادر، با زور و فریاد و تحقیر بچه را تربیت کنند، قطعاً راه را اشتباه رفتهاند؛ چون خدا حتی به حضرت موسی گفت که با فرعون با نرمی صحبت کند.
در قرآن، مؤمنان نسبت به یکدیگر «برادر» و «خواهر» خطاب شدهاند. این تعبیر تصادفی نیست. چون برادر، عیب برادرش را میپوشاند، او را تنها نمیگذارد و حتی اگر دعوا کنند، باز هم پشت هم هستند. اگر خانهای بر اساس این منطق ساخته شود، در جامعه نیز روح برادری و خواهرانه جریان مییابد. اما اگر در خانه، خواهر و برادر همدیگر را میدرند، در جامعه هم مردم به جان هم میافتند.
هدف نهایی در چنین خانواده چیست؟
خانواده قرآنی، هدف نهاییاش «تربیت یاران ولی خدا» است. یعنی پدر و مادر باید بچهای تربیت کنند که اگر امام زمانش ظهور کرد، بایستد، فداکاری کند، هزینه بدهد، ولی جا نزند. در این نگاه، پدر بودن یعنی مثل حضرت علی (ع) پدر یارانی برای اسلام بودن، مادر بودن یعنی مثل حضرت زهرا (س) فرزندانی مانند حسن و حسین (ع) تربیت کردن.
بچهای که از دل چنین خانهای بیرون بیاید، اهل جهاد و محبت و فهم است؛ نه فقط اهل مدرک و مسابقههای کنکور و کسب درآمد. اگر میخواهیم امت اسلامی تشکیل شود، باید از خانواده شروع کنیم. خانوادهای که در آن محبت، حکمت، ولایت و تربیت جریان دارد. نه خانوادهای که پر از فریاد، تحقیر، خودخواهی و انزواست. مؤمن واقعی کسی است که خانهاش خانه نور است، و خودش انسانِ محبت و مسئولیت.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0