• تاریخ انتشار : شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰
  • کد خبر : 66467
  • مشاهده :  -
  • چاپ خبر
اروپا در آزمون دیپلماسی ایران/ اسرائیل تصمیماتش را به اروپا دیکته خواهد کرد؟

اروپا در آزمون دیپلماسی ایران/ اسرائیل تصمیماتش را به اروپا دیکته خواهد کرد؟

رهبران اروپایی با مقام‌های ایرانی در استانبول به مذاکرات هسته‌ای می‌پردازند؛ احیای برجام و نقش دیپلماسی چندجانبه، در بحبوحه حملات اخیر اسرائیل و آمریکا، به مهم‌ترین چالش سیاست خارجی اتحادیه اروپا تبدیل شده است.

به گزارش اقتصاد آنلاین، نشریه پولتیکو در گزارشی به بازی سیاسی جدید اروپا در مذاکرات ایران، آن هم یک دهه پس از توافق برجام پرداخته است. این نشریه در گزارش خود آورده است: رهبران اروپایی با همتایان ایرانی خود در استانبول وارد مذاکرات هسته‌ای شدند، اما با توجه به حملات نظامی اخیر اسرائیل و آمریکا علیه ایران که خاورمیانه را وارد چرخه‌ای تازه از بی‌ثباتی کرده و حقوق بین‌الملل را تضعیف کرده‌اند، بقای یکی از معدود ابتکارات دیپلماتیک موفق در مهار برنامه هسته‌ای بدون جنگ اکنون در معرض تهدید است.

اروپا، به‌عنوان معمار و حافظ برجام سال ۲۰۱۵، اکنون در یک نقطه حیاتی قرار گرفته است: بازپس‌گیری نقش میانجی بی‌طرف در دیپلماسی چندجانبه علیه گسترش تسلیحات هسته‌ای یا تبعیت از رویکرد نظامی اسرائیل با حمایت آمریکا و ورود بی‌خبر به رویارویی‌ای که امنیت جهانی را بیشتر واژگون می‌کند.

بازگشت به دهه‌ی برجام

هم‌اکنون دقیقاً یک دهه از توافق بزرگی می‌گذرد که در قالب برجام و تحت رهبری اروپا شکل گرفت؛ این توافق، کامل‌ترین پیمان کاهش تسلیحات هسته‌ای تاکنون بوده است.

برجام ثابت کرد اگر با تداوم، وحدت و احترام به حقوق بین‌الملل به موضوعات نزدیک شویم، دیپلماسی می‌تواند موفق باشد. اگر دولت‌های غربی واقعاً به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای اهمیت می‌دهند، این بار باید فراتر از فشار صرف، راه‌حل دیپلماتیک ارائه دهند که هم تنش‌های کوتاه‌مدت را کاهش دهد و هم زمینه ثبات پایدار را فراهم کند.

فرصت شکننده دیپلماسی

اگرچه اعتماد بین ایران و غرب در پایین‌ترین سطح خود قرار دارد، این لحظه ممکن است به‌طور پارادوکسیکال فرصتی نادر برای مذاکره باشد.

در این میان نباید فراموش کرد که حمله اسرائیل، با حمایت آمریکا، درست وقتی آغاز شد که مذاکرات غیرمستقیم میان واشنگتن و تهران به‌واسطه عمان در حال پیشرفت بود. بر خلاف مذاکرات برجام، در این مذاکرات هیچ کشور دیگری از جمله قدرت‌های اروپایی مشارکت نداشتند. به جای اعطای فرصت به دیپلماسی برای عمیق‌تر شدن، اسرائیل لحظاتی پیش از از سرگیری مذاکرات، خود وارد عمل شد.

خطر الگوی نظامی‌گری

این اقدام آشکارا تلاش‌های دیپلماتیک آمریکا را تضعیف کرد، اما حتی دولت آمریکا نیز نهایتاً از رهبری نظامی اسرائیل پیروی کرد. چندین واکنش از رهبران اروپایی با اشاره به حق دفاع مشروع اسرائیل و توصیف آن به‌عنوان «کار کثیف مفید» در جهت «پایان دادن به برنامه هسته‌ای ایران»، به‌طور مایوس‌کننده‌ای سیگنال تأیید فرستادند.

اما اروپا هرگز نباید از تاریخ چشم‌پوشی کند. تصمیم اسرائیل نشانگر الگویی عمیقاً نگران‌کننده است، استفاده از نیروی نظامی ناکارآمد برای کند کردن توسعه هسته‌ای، بدون توجه به حقوق بین‌الملل یا دیپلماسی جاری. حمله اسرائیل در سال ۱۹۸۱ به راکتور اتمی عراق نمونه‌ای از این رویکرد شکست‌خورده بود که برنامه هسته‌ای آن کشور را نابود نکرد و تنها باعث شد صدام حسین به‌صورت مخفیانه آن را تداوم دهد و در نهایت منطقه و غرب را وارد دهه‌ها بی‌ثباتی و جنگ کند.

 بازی «موش و گربه» ادامه دارد؟

هم‌اکنون ما با شرایطی رو‌به‌رو هستیم که خرابکاری، تحریم و حملات هوایی افزایش یافته و احتمالاً یک بازی مداوم و بی‌پایان «موش و گربه» در اطراف برنامه هسته‌ای تهران به راه خواهد افتاد، حالتی که ممکن است از کنترل خارج شود.

آنچه نگران‌کننده‌تر است؛ تفاوت قابل‌توجه امروز با گذشته این است که قطع‌نامه مجمع امنیت سازمان ملل در سال ۱۹۸۱ علیه اسرائیل به اتفاق آرا صادر شد، اما در پی بمباران‌های اخیر، چنین واکنش جهانی تکرار نشده است.

غیرقانونی بودن حملات

حملات نظامی به تأسیسات انرژی هسته‌ای تحت نظارت بین‌المللی، پایگاه‌های نظامی و مناطق مسکونی، از جمله تلاش برای ترور مقامات، بر اساس منشور سازمان ملل و حقوق بین‌الملل غیرقانونی محسوب می‌شود. منشور استفاده از زور را فقط در موارد دفاع مشروع یا با مجوز شورای امنیت سازمان ملل مجاز می‌داند.

این مقررات به‌منظور اولویت دیپلماسی وضع شده‌اند؛ تا جنگ پیشگیرانه نباشد. اتحادیه اروپا از دیرباز مدافع این رویکرد بوده است. کنار گذاشتن آن در شرایط فعلی، با توهم قدرت‌نمایی اسرائیل، تنها به تشدید تنش و تضعیف هنجار‌های بین‌المللی منجر خواهد شد که همه ما را محافظت می‌کنند.

فروپاشی نظم قانونی بین‌المللی؟

نظم حقوقی بین‌المللی در حال فروپاشی است؛ اگر بازنگردد، خطر عادی‌سازی جهانی را دارد، جایی که قدرت، جایگزین اصول شود و توانایی غرب برای چالش باورپذیر نسبت به تجاوزگران دیگر، از جمله روسیه در ادامه حمله خود به اوکراین، ضعیف شود.

در همین حال، دولت‌های اروپایی تهدید به «بازگرداندن فوری» مکانیزم اسنپ‌بک برجام را امتحان کردند تا تحریم‌ها علیه ایران را مجدداً در شورای امنیت اعمال کنند، اشتباهی مهلک و کوتاه‌مدت. این مکانیزم در توافقی جاگذاری شده که اکنون عملاً از بین رفته و به ایران حق تظلم‌خواهی برابر در برابر نقض را نداده است.

ایران همچنان به تعهداتش وفادار ماند

ایران بیش از یک سال پس از خروج یک‌طرفه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، به تعهدات خود پایبند ماند. اقدامات بعدی تهران برای کاهش تطبیق تنها برای ساخت اهرم فشار بود، چرا که شرکای باقی‌مانده، به‌ویژه اروپا، نتوانسته بودند منافع اقتصادی واقعی ارائه دهند و تأسیسات و دانشمندان کشور هدف خرابکاری و ترور‌ها قرار گرفتند.

اعتبار اروپا به‌عنون یک بازیگر دیپلماتیک در خطر است. تهدید‌های اسنپ‌بک امروز بیشتر نمایشی است تا راهبردی، اقدامی در تقابل قانونی برای حفظ جایگاه و نمایش اهرم فشار نه برای پیشبرد دیپلماسی واقعی. استفاده از این ابزار در حال حاضر، پس از جلوگیری اروپا از سوءاستفاده واشنگتن، پیامی خطرناک خواهد فرستاد: اینکه ابزار‌های حقوقی به سلاح سیاسی تبدیل شده‌اند و قرارداد‌ها تنها برای یک طرف الزام‌آورند.

ضرورت راهبرد مرحله‌ای دیپلماسی

راه‌حل بهتر این است که دولت‌های اروپایی، خصوصاً سه‌گانه بریتانیا، فرانسه و آلمان، یک راهبرد مرحله‌ای را ترویج کنند: تثبیت آتش‌بس جاری با ارائه تضمین امنیتی به ایران، بازگرداندن دانش پایه‌ای سازمان ملل از برنامه هسته‌ای ایران، و ایجاد زمان برای مذاکرات بلندمدت و جامع.

این راهبرد می‌تواند فراتر از دستاورد ده سال پیش باشد؛ در ازای شفافیت و محدودیت‌های طولانی‌مدت‌تر در ذخایر، قابلیت‌ها، تحقیق و توسعه و تولید هسته‌ای ایران، تخفیفات عمیق تحریمی بگیرد. همچنین می‌تواند زمینه‌ساز بحران منطقه‌ای برای غنی‌سازی فراهم کند که برنامه هسته‌ای ایران بتواند به آن متصل شود و وابستگی متقابل تحت نظارت بین‌المللی شکل گیرد.

راه پیش رو دشوار است، نه‌تنها به‌خاطر تخلف اولیه واشنگتن از توافق ۲۰۱۵ و تشدید نظامی اخیر، بلکه به این دلیل که اکنون توافق و اجماع قدرت بزرگ در سطح ده سال پیش وجود ندارد.

با روابط دیپلماتیک آویزان به یک نخ و خطر جنگ در کمین، نقش بازسازی شده اروپا باید بر رد نظامی‌گری و تداوم ابتکارات خلاقانه و عملی برای همه طرف‌ها مبتنی باشد. تنها با جسارت، چشم‌انداز و ابتکار عمل می‌تواند اروپا مقداری از اعتبار ازدست‌رفته خود را بازیابد.

لینک کوتاه

برچسب ها

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.