خبرگزاری مهر، گروه جامعه؛ در هر بحران ملی، روایتها و تجربههای زیسته مردمان آن سرزمین، مهمترین منبع شناخت و ارزیابی پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و روانی آن بحران هستند. با این حال، در بسیاری از مواقع، صدای نیمی از جامعه، یعنی زنان، در این روایتهای عمومی کمرنگ یا نادیده گرفته میشود. جنگ ۱۲ روزه اخیر نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ در حالی که زنان، چه در مقام مادر، همسر، امدادگر، معلم یا شهروند، در متن این بحران زیستهاند و بار اصلی حفظ آرامش خانواده، مواجهه با ترس و مدیریت زندگی روزمره را بر دوش کشیدهاند. این نوشتار، تلاشی است برای برجستهسازی نقش و روایت زنان از این واقعه، با هدف بازسازی حافظه جمعی، تقویت کنشگری اجتماعی و بازنگری در سیاستهای تربیتی، آموزشی و رسانهای کشور.
سیده فاطمه نعمتی مدیر اندیشکده رسانه و جامعه در نشست زنانه زیستن جنگ (چانهزنی ساختارهای اجتماع) که به همت خبرگزاری مهر با همکاری مجمع زنان آیندهساز ایران، اندیشکده رسانه و جامعه و مجمع بانوان تمدنساز برگزار شد، با اشاره به نقش بانوان در این جنگ ۱۲ روزه بیان کرد: در حالی که ابعاد مختلف جنگ ۱۲ روزه در حال بررسی است، یک وجه کمتر مورد توجه در این میان، صدای زنانی است که بهعنوان راویان، مدیران بحرانهای خانوادگی و حافظان حافظه جمعی، نقش مهمی در مواجهه اجتماعی با جنگ ایفا کردهاند؛ نقشی که به گفته تحلیلگران، نیازمند ثبت، شنیدن و تقویت است.
وقتی همه چیز فرو میریزد، این کار بیمزد زنان است که باقی میماند
وی در ادامه گفت: در دورهای که آن را میتوان «دوران سکوت اولیه پس از جنگ» نامید، جامعه عمدتاً درگیر درک و تحلیل پیامدهای فوری جنگ است. اما پرسش اساسی اینجاست: پس از عبور از این سکوت، صدای چه کسانی شنیده خواهد شد؟ یکی از اندیشمندان پس از جنگ جهانی دوم، جملهای مشهور دارد: «وقتی همه چیز فرو میریزد، این کار بیمزد زنان است که باقی میماند». در بستر جنگهای گذشته، از جمله جنگ تحمیلی ۸ ساله، نیز زنانی بودند که در قالب نویسندگان، مادران، پرستاران و روایتگران، به میراثداران اصلی جنگ تبدیل شدند. اکنون و در دل تجربه جنگ ۱۲ روزه اخیر، این نقش بار دیگر با شدت و وضوح بیشتری نمود یافته است.
نعمتی در ادامه این نشست بیان کرد: این جنگ، برخلاف تصورات عمومی، ویژگیهایی خاص داشت؛ از جمله آنکه یک غافلگیری تمامعیار برای جامعه بود. مردم هیچ انتظار شروع جنگی به این سرعت و شدت را نداشتند. از طرفی جنگ، این بار نه در میدان زمینی بلکه به شکل هوایی و بدون درگیری مستقیم انسانی، رخ داد؛ شکلی از جنگ که کنشگری اجتماعی را بهطور موقت به تعلیق درمیآورد و جامعه را در موضعی منفعل قرار میدهد. اما این انفعال نمیتواند پایدار بماند؛ زیرا جوامع در بلندمدت نیازمند بازتعریف نقش خود و بازگشت به کنش فعالانه هستند.
وی افزود: در شرایط جنگی، بار اصلی حفظ آرامش خانوادگی و تربیت فرزندان بر دوش زنان است. در حالیکه مردان درگیر تأمین معیشتاند یا به جبهه و مأموریتها اعزام میشوند، این مادران هستند که باید در لحظه شنیدن صدای بمب، تصمیم بگیرند چگونه برای فرزند خود «امنیت»، «جنگ»، «دفاع» و «آرمان» را معنا کنند. رسانهها با فاصلهای زمانی و محتوایی وارد میدان روایت میشوند، اما مادر در همان لحظه بحران، مسئول است.
تبدیل زنان از عناصر منفعل به بازیگران فعال در عرصه جنگ و پساجنگ
وی با اشاره به نقش مادران در روایت جنگ برای کودکان گفت: بسیاری از مادرانی که در مناطق بمباران شده حضور داشتند، روایت میکنند که نمیدانستند چگونه با فرزندان خود درباره آنچه میبینند و میشنوند، صحبت کنند. خودشان ترسیده بودند؛ و انسانی که ترسیده، نمیتواند فرزند مقاوم و آگاه تربیت کند. این مسئله نیازمند بازنگری در سیاستهای آموزشی و تربیتی کشور است.
نعمتی همچنین گفت: جنگ ۱۲ روزه میتواند تجربهای شود برای آموزش مفاهیمی که هرگز درباره آنها فکر نکرده بودیم؛ ما، که همواره تصور میکردیم فرزندانمان هرگز صدای انفجار، بوی دود یا ویرانی را تجربه نخواهند کرد. در حالیکه به دلیل مسائل امنیتی، بسیاری از آمارها در زمان جنگ منتشر نشد، اکنون مشخص شده است که بیش از ۵ هزار نفر از شهروندان در این جنگ آسیب دیدهاند؛ اعم از شهدا، مجروحان جسمی، روانی و آسیبدیدگان اقتصادی.
خردهروایتهای زنان درباره این جنگ، با وجود محدود بودن مدت زمان آن، تجربهای منحصربهفرد در تاریخ معاصر ایران رقم خواهد زد
وی در خصوص لزوم فعال سازی بانوان افزود: یکی از مهمترین ضرورتهای حال حاضر، تبدیل زنان از عناصر منفعل به بازیگران فعال در عرصه جنگ و پساجنگ است. این کنشگری از همین حالا و در اشکال گوناگون آغاز شده است؛ از حضور در گفتگوهای جمعی گرفته تا مشارکت در فضای مجازی. خردهروایتهای زنان درباره این جنگ، با وجود محدود بودن مدت زمان آن، تجربهای منحصربهفرد در تاریخ معاصر ایران رقم خواهد زد؛ چرا که نسل جدید، بهویژه دختران، تاکنون هیچ تجربه مستقیمی از جنگ نداشتند.
مدیر اندیشکده رسانه و جامعه همچنین اظهار کرد: در ارزیابی و آواربرداری از مناطق آسیبدیده، عمدتاً از نیروهای جهادی مرد استفاده شده و دختران از تجربه حضور مستقیم محروم ماندهاند. این در حالی است که دختران دبیرستانی و دانشگاهی نیز علاقمندند واقعیت جنگ را از نزدیک لمس کنند. محروم کردن نیمی از جامعه از تجربه مستقیم، یک فقدان مهم تربیتی است که میتواند در آینده، درک زنان از بحرانهای ملی را ناقص کند. حضور زنان در چنین موقعیتهایی، ضمن تعدیل تصویر پرهیجان و غیرواقعی جنگ که معمولاً از طریق بازیهای رایانهای منتقل میشود، میتواند چهره واقعی بحران را به جامعه نشان دهد.
ضرورت ثبت روایت زنان از تجربه جنگ
وی همچنین گفت: از سوی دیگر، تجربه زیسته زنان در این دوره نباید تنها به نقشهای سنتی مادر، همسر یا پرستار محدود شود. یک زن باید بتواند از منظر فردی، فارغ از نقشهای خانوادگی و شغلی، روایتگر احساس و واکنش خود در مواجهه با جنگ باشد. برخی زنان خود را از اخبار رسمی و رسانهها محروم کردند تا کمتر بترسند؛ برخی دیگر، برای نخستین بار وارد فضای مجازی شدند تا حرف بزنند، بنویسند و دیده شوند.
نعمتی با اشاره به اینکه اداره امور روزمره خانوار نیز، که همواره بیاهمیت جلوه داده میشود، در این دوره تبدیل به بحرانی جدی شد، گفت: از تعطیلی مدارس و فروشگاهها تا مشکلات بانکی و حملونقل، زنان با حجم بالایی از دغدغهها و مسئولیتهای تازه روبهرو شدند. این فشارها، اگرچه در مردان بهصورت استرس نمایان شد، در زنان به تجربه مدیریت و تطبیق با بحران تبدیل شد.
لازم است زنان نهتنها در مدیریت خانواده، بلکه در سطوح تصمیمگیری، پژوهشگری و مدیریت بحران نیز حضوری فعال داشته باشند
وی افزود: بخش قابل توجهی از زنان نیز قربانی مستقیم جنگ شدند؛ یا عزیزانشان را از دست دادند، یا در مناطق آسیبدیده حضور داشتند. این آسیبها، ترس از آینده، ناامنی روانی و سکوت سنگینی را به آنان تحمیل کرده است. این زنان باید تشویق شوند تا روایت خود را از این جنگ بیان کنند. ترس از اشتباه یا قضاوت نباید مانع بیان تجربه زیسته آنان شود؛ چراکه اگر روایت این نسل به نسل بعد منتقل نشود، خلائی تاریخی و فرهنگی ایجاد خواهد شد.
وی با تاکید بر اینکه بازسازی حافظه جمعی از مسیر روایتهای عمومی زنان در جنگ عبور میکند بیان کرد: لازم است زنان نهتنها در مدیریت خانواده، بلکه در سطوح تصمیمگیری، پژوهشگری و مدیریت بحران نیز حضوری فعال داشته باشند. این حضور، تنها به شنیدن صدای انفجار محدود نیست، بلکه شامل اضطرابهای روزمرهای نیز هست؛ مانند نگرانی مادری که فرزندش در کوچه بازی میکند یا در ایست بازرسی حضور دارد.
نادیده گرفته شدن صدای زنان در مدیریت مردسالارانه جامعه
نعمتی همچنین تاکید کرد: نبود آموزشهای ضروری مانند نحوه پناه گرفتن، تخلیه اضطراری مهدکودکها یا واکنش به آژیر هشدار، یک خلأ مهم است که باید برطرف شود. زنان، به دلیل نقش مادری و تربیتی خود، حساسیت بیشتری نسبت به این آموزشها دارند و تدوین برنامههایی برای پشتیبانی از نقش آنان در روایتگری بحران، اهمیت بسیاری دارد.
برخی سیاستگذاریهای رسانهای در جهت دور نگه داشتن احساسات عمومی از واقعیت جنگ اتخاذ شد؛ از جمله توصیه به عدم تماشای تصاویر از غزه، سوریه یا لبنان
وی همچنین گفت: در یک سال گذشته، برخی سیاستگذاریهای رسانهای در جهت دور نگه داشتن احساسات عمومی از واقعیت جنگ اتخاذ شد؛ از جمله توصیه به عدم تماشای تصاویر از غزه، سوریه یا لبنان. این سیاست، اگرچه شاید از منظر مدیریت هیجان جامعه قابل توجیه باشد، اما باعث شده است که جامعه ما، بهویژه زنان و دختران، جنگ را پدیدهای دور و غیرقابل لمس تلقی کنند. ۱۲ روز اخیر، تلنگری جدی بود برای بازنگری در تربیت، آموزش و سیاستگذاری رسانهای؛ از بازگشت آموزش کمکهای اولیه گرفته تا گنجاندن مفاهیم مرتبط با جنگ در کتب درسی.
وی در پایان در پاسخ به این سوال که در کدام بخش از مدیریت مردسالار سیاست و جامعه، صدای زنان نادیده گرفته شده؟ و چگونه میتوان با پررنگتر کردن روایتهای زنانه، از تکرار این غفلت جلوگیری کرد؟ گفت: پاسخ این پرسشها تنها در پرورش و ثبت کلانروایتهای زنان از جنگ ممکن خواهد شد؛ روایاتی که نهتنها حافظه جمعی را غنا میبخشد، بلکه آیندهای آگاهتر و مقاومتر برای نسلهای بعد میسازد.