- تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
- کد خبر : 19813 چاپ خبر

نگاهی به پیام عبدالله اوجالان درباره لزوم خلع سلاح پکک
پیام عبدالله اوجالان درباره لزوم خلع سلاح و انحلال پکک فارغ از وجوه خاص مربوط به ترکیه و سرنوشت درگیری پکک و ترکیه، پروسه منازعه با هویت کُردی در ترکیه و پیامدهای آن، نکته اساسی دیگری دارد که نیازمند واکاوی و بررسی است.
بنابر گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، پیام عبدالله اوجالان، رئیس در بند پکک درباره لزوم خلع سلاح و انحلال این گروه فارغ از وجوه خاص مربوط به ترکیه و سرنوشت درگیری پکک و ترکیه، پروسه منازعه با آنچه هویت کُردی در ترکیه خوانده میشود و پیامدهای آن، نکته اساسی دیگری دارد که نیازمند واکاوی و بررسی است. اینکه رئیس یک حرکت بعد از ۴۰ سال مبارزه مسلحانه اکنون به این نتیجه رسیده که عصر معاصر، دیگر کلاشینکف و گریلا بر نمیتابد؛ مداقهای عمیقتر میطلبد. حرکتی که اوجالان در سال ۱۹۷۸ تشکیل و شش سال بعد به مسلحانه شدنش فرمان داد امروز با تجربه چهار دهه و کشته شدن بیش از ۱۵۰ هزار نفر از هر دو طرف، طی یک دستنوشته توسط خودش لزوم انحلال آن اعلام شده است.
اگرچه اساسا به لحاظ تئوریک، در مانیفستی که اوجالان در دو دهه گذشته بر مبنای زیست جوامع دموکراتیک شرح و بسط داده جایی برای حرکت مسلحانه وجود ندارد و این اعلام به لحاظ منطقی با تأخیر حداقل ۲۰ ساله انجام شده است. چراکه طبق ایدههای اصلی متون اوجالان، او پس از دستگیری در عملیات مشترک میت، موساد و سیا در فرودگاه کنیا در سال ۱۹۹۹ به لحاظ تئوریک دچار تحولات اساسی شد. بهطوریکه در متون خود بیشتر بر «دموکراتیزاسیون» جوامع تمرکز و آن را مقدم بر دموکراتیک شدن دولتها عنوان کرد و از سوسیالیسم آپوییستی اولیه فاصله گرفت و بر نوع خاصی از فلسفه جماعتگرایی متمرکز شد که طبیعتا حرکت مسلحانه جایگاهی در آن ندارد.
از این رو میتوان گفت اسلحه هم به عنوان تاکتیک و هم به عنوان راهبرد با چنین مانیفستی تعارض ماهوی دارد. خلع سلاح و انحلال پکک پیش از آنکه توافقی بین اوجالان و دولت ترکیه باشد، تلاشی برای حل بحران روایت وجودی فلسفه زندانی ایمرالی است. فارغ از اینکه اساساً قندیل وقعی به سخن ایمرالی مینهد یا خیر؛ آنچه الان رخ داده، تحولی شگرف و مهم در منطقه است. طبیعی است آنکه حرکت مسلحانه را نه یک تاکتیک و نه حتی یک راهبرد بلکه فراتر از آن، بخشی از هویت خود تعریف کرده است، اکنون علاوه بر سردرگمی راهبردی و سرخوردگی ایدئولوژیک دچار بحران هویت هم بشود.
از این رو علاوه بر تحلیلها و نظرات انتقادی هواداران پکک به عدول اوجالان از تمامی ایدههای سابق خود، برخی از هنرمندان هم به عنوان بسطدهندگان سمبولیسم و رومانتیسیسم در حرکتها خصوصا جریان پکک به موج انتقادی از او پیوستهاند و بهطور نمونه نظامالدین آریچ خواننده و نقاش با دو نقاشی در سبک نئواکسپرسیونیسم آپوی بازگونه را به تصویر کشید و کمپین خداحافظ عبدالله اوجالان را آغاز کرد و در تداوم آن ژان دوست نویسنده هم به آن پیوست و در مذمت اوجالان لب به سخن گشود و او را به همان شیوه سمبولیسم و رومانتیسیسمی که سالها پکک دیگران را با آن نواخته بود، نکوهش کرد.
با همه این غوغاهای رسانهای، نباید از نظر دور داشت که این اعلان عمومی اوجالان در سال ۲۰۲۵ دفعتاً رخ نداده است چراکه تحولات تئوریک او بر هیچ ناظر مسائل پنهان نبوده است. از سال ۲۰۰۲ تا سال ۲۰۱۴ پیامهای با محتوایی کمابیش مشابه پیام اخیر از سوی او منتشر شده است.
در نتیجه پیام سال ۲۰۱۲ بود که بارقههای روند آشتی در ترکیه مشاهده شد و سال بعدش مسعود بارزانی و رجب طیب اردوغان در شهر دیاربکر بر روی صحنه رفتند و نوید آشتی را دادند، اما سرانجام با آغاز جنگ خنادق در پایان سال ۲۰۱۵ در چندین شهر ترکیه و کشته بیش از ۱۵ هزار نفر از هر دو طرف، امیدی به صلح نماند.
فارغ از اینکه این بار هم جنگسالاران دو طرف آتشی جدید بر این خرمن آشتی بزنند یا خیر؛ نقطه عطفی رخ داده است. علاوه بر آن هنگامی که اوجالان بهواسطه فراخوان انحلال و خلع سلاح پکک پایان ایدههای مختلف خودگردانی، خودمختاری، فدرالیسم و کنفدرالیسم و استقلال را اعلام میکند، یعنی علاوه بر بنبست در تاکتیک و یا راهبرد مسلحانه، اساساً بینتیجه بودن ایدههای ویرانگر سالیان طولانی هم اعلام شده است.
گرچه شرطگذاری پکک مبنی بر حضور فیزیکی اوجالان در کنگره پکک و عدم پذیرش آن از سوی ترکیه سرنوشت این سازش را در ابهام فرو برده است. اما مذاکرات چندین ماهه هاکان فیدان و ابراهیم کالین با اوجالان و حصول توافق و نهایتا با سپردن مأموریت طرح اولیه موضوع به دولت باغچلی به عنوان یکی از رئوس هسته سخت قدرت ترکیه نشان از طراحی آنکارا برای سطوح مختلف مسئله پکک دارد.
چراکه امضای تسلیمنامه مظلوم عبدی در برابر جولانی برای ادغام در تشکیلات جولانی با وجود تضادهای مصرح قانون اساسی ۵۳ مادهای او با توافق نامه ۸ مادهای عبدی-جولانی در راستای همان فراخوان خلع سلاح اوجالان و در پیش گرفتن مسیر جدید توسط پکک و اقمار آن است.
اما برای اولین بار است که در اوج تحرک مسلحانه یک گروهک، رئیس آن فراخوان صریحی برای وانهادن سلاح میدهد. آخرین بار که یک رئیس جریان کردی گفت کاری از این چریک بازی بر نمیآید ملامصطفی بارزانی بود که در یأس ناشی از توافق الجزایر در سال ۱۹۷۵ پایان کار خود را اعلام کرد و در تاریخ معاصر به آش بَتال به معنای آسیاب خالی معروف شد.
آسیاب خالی برگرفته از یک اصطلاح است. در قدیمالایام وقتی که گندم آسیابان تمام میشد بر بلندای آسیاب ندا سر میداد که آسیاب خالی است تا مردم گندمشان را ببرند و به آسیاب او بریزند. این بار، اما آسیابان کردهای ترکیه نه به دلیل محدودیتهای تاکتیکی و یا راهبردی مشابه سال ۱۹۷۵ کردهای عراق بلکه بر اساس تجربه تاریخی و برای رهایی از یک تضاد گفتمانی و خلاصی از زمانپریشی که خود در دستنوشتهاش به آن اشاره کرده، فراخوان خلع سلاح و انحلال داده است. این بار نه فراخوان برای ریختن گندم به آسیابش بلکه برای برچیدن آسیاب داده شده است.
توجه به این نکته ضروری است که اولا این فراخوان برای همه گروههای تشکیل شده توسط پکک و زیر مجموعههای آن داده شده و طبیعتاً پژاک هم مشمول آن است و این گروه هم چنانچه خود را پیرو فلسفه آپو میداند ناگزیر باید منحل و خلع سلاح شود. ثانیاً این فراخوان حائز جوانب سرنوشتساز برای دیگر گروههاست و فرصتی برای بازنگری جهت رهایی از بحران روایت وجودی، بحران ساختاری و بحران کارکردی در میان سایر گروههای مسلح است. با این حال اگر نافرمانی توسط پکک و اقمار آن پس از فراخوان اوجالان رخ دهد و با شرطگذاریهای مختلف مسیر مسدود شود و تجدیدنظرطلبی در مبانی ایدئولوژیک انجام نشود و قندیل بر شکست تجربهشده اصرار ورزد؛ علاوه بر احتمال تشدید درگیریها در مرزهای ترکیه با عراق و سوریه، شکاف در میان کردهای ترکیه هم تعمیق میشود.
چراکه عبور از اوجالان و فرارسیدن دوران کالکان، بایک و کاراسو و امثالهم میتواند تشدید رومانتیسیسم سیاسی را در پی داشته باشد که تاکنون نتیجه آن کشته شدن تراژدیک صدها هزار نفر در این منطقه بوده و تداوم آن تقابل کمدی کلاشینکف و موشک هایپرسونیک است.
فراخوان اوجالان نهتنها فرصتی برای پکک و اقمار آن مثل پژاک بلکه برای گروههای دیگر در منطقه نظیر سه شعبه کومله، دموکرات، پاک و سایرین است تا با تجدیدنظر اساسی در مسیری بیسرانجام و منجر به تباهشدن فرصتها و نیابتی شدن برای دیگران، خود را از بحران روایت وجودی برهانند و با بهکارگیری اصول رئالیسم سیاسی از رومانتیسیسم فاصله بگیرند.
بهطوریکه با درک زمینه و زمانه و وانهادن مفاهیم، تاکتیکها و راهبردهای زمانپریش در یک انتخاب عقلانی و تصمیمی شجاعانه برای اصلاح یک سده کژراهه گام بردارند که نتیجه آن میتواند توسعه زیست مردمانی باشد که ادعای مبارزه برای آنها میشود. در غیر اینصورت تشدید روند تبدیل این گروهها به کنشگران نیابتی برای رقابتها و تخاصمات منطقهای و بینالمللی رخ میدهد که نتیجه آن هزینهزایی برای مردمانی است که ادعای مبارزه برای آنها میشود. از این رو خود انتقادی، بازاندیشی، تجدیدنظرطلبی در اهداف، آمال و ابزارها در راستای واقعگرایی برای حرکات، گروهها و احزاب کردی تنها مسیر عقلانی است که میتواند آنها را از بحرانهای مختلف برهاند و مسیر هماهنگ با زمانه و زمینه را برایشان بگشاید.
انتهای پیام/
لینک کوتاه
برچسب ها
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0