- تاریخ انتشار : شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۸
- کد خبر : 57272 چاپ خبر

ادعای حمله پیشدستانه؛ بازی رژیم صهیونیستی با اصول حقوق بینالملل در زمین ادبیات سیاسی
رژیم صهیونیستی در حالی مدعی اجرای حمله پیشدستانه به ایران در جریان تجاوز به این کشور شد که بررسی حقوق بینالملل بیاساس بودن چنین ادعایی را آشکار میکند.
رژیم صهیونیستی در توجیه اقدام تجاوزکارانه اخیر خود علیه ایران، بهانههای مختلفی را مطرح و ادعا کرد که اقدامش ریشه در حقوق بینالمللی دارد؛ این در حالی است که بررسی حقوق و قوانین بینالملل بیاساس بودن این ادعاها را آشکار میکند.
یکی از اصول حقوق بینالملل که رژیم صهیونیستی آن را دستاویز توجیه جنایت کاملا آشکار تجاوز به ایران قرار داد، استفاده از حمله پیشدستانه بود.
حمله پیشدستانه چیست؟
حمله پیشدستانه (preemptive strike) از نظر نظامی، حملهای است که برای محدود کردن خسارت یا برهم زدن برنامه یک حمله قریبالوقوع طراحی شده است.
حملههای پیشدستانه توسط قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل تا حدودی حمایت قانونی دریافت میکنند؛ با وجود این، شواهد روشنی که استفاده از حمله پیشدستانه را توجیه کند، بهندرت توسط طرف متجاوز ارائه میشود.
دانشمندان علوم سیاسی، حملههای پیشدستانه را بهعنوان استراتژیهای تهاجمی طراحی میکنند که برای خنثی کردن یا دستکم کاهش آسیب حمله قریبالوقوع طرف مقابل طراحی شدهاند.
این تعریف ۲ مولفه کلیدی دارد؛ نخست، در حالی که حمله پیشدستانه تهاجمی هستند، اهدافی که آنها را هدایت میکنند دفاعی هستند؛ یعنی هدف آنها محافظت از یک کشور در برابر آسیب است.
دوم، حمله مورد نظر باید قریبالوقوع باشد؛ حملههای پیشدستانه راهی برای پاسخ به ترس عمومی از جنگ در آینده نیستند؛ برای اینکه یک حمله پیشدستانه باشد، سران کشور باید باور داشته باشند که دشمنانشان در حال برنامهریزی برای حمله هستند و اگرچه اثبات کامل این سوءظنها اغلب دشوار است، اما این برداشتها باید در واقعیت پایه و اساسی داشته باشند.
در قرن بیستم، جنگهای زیادی رخ داد که هر طرف ادعای حق حمله پیشدستانه را داشت؛ در حالی که برخی از این حملهها توجیهشده تلقی شدهاند، اکثریت قریب به اتفاق آنها توجیه نشدهاند، بلکه بهعنوان اعمال غیراخلاقی حملههای پیشدستانه تحت پیگرد قانونی قرار گرفتهاند.
از زمان حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و تدوین دکترین بوش، آمریکا تلاش کرده است تا حملههای پیشدستانه را با جنگ پیشگیرانه برابر بداند؛ این تلاش با جنجالهای زیادی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، روبهرو شده است.
حقوق بینالملل و سازمان ملل همچنان بر سر مشروعیت تلاشهای آمریکا برای تعریف مجدد این تعاریف قانونی پذیرفتهشده در تلاش برای مشروعیت بخشیدن به اقدامهای خود، اختلاف نظر دارند.
ظهور حقوق بینالملل در طول قرن بیستم، منجر به افزایش چالشها علیه حملههای پیشدستانه شد؛ این به رسمیت شناختن حقوق بینالملل، جایگاه منفی برای کشور متجاوز قائل شد و مفهوم حملههای پیشدستانه را بهعنوان عملی نکوهیده خارج از جامعه بینالمللی ملتها شناسایی کرد.
سازمان ملل که در سال ۱۹۴۵ تاسیس شد، موارد قابل قبول بهانه جنگ را برای جامعه بینالمللی بهوضوح مشخص و اظهار کرد که جنگ صرفا بهعنوان یک اقدام دفاعی توسط یک ملت در برابر تجاوز یک ملت دشمن مجاز است؛ حملههای پیشدستانه فقط با تایید سازمان ملل یا در موارد شدید، بهعنوان آخرین راهحل در نمونهای از دفاع از خود ملی قابل انجام بود.
تزلزل پایههای اصل حمله پیشدستانه
بازرسان آمریکایی پس از حمله سال ۲۰۰۳ به عراق، نتوانستند در این کشور هیچ مدرکی دال بر وجود سلاحهای کشتار جمعی کشف کنند؛ علاوه بر این، تجزیهوتحلیلهای اطلاعاتی نشان داد که هیچ ارتباطی بین صدام و القاعده وجود ندارد.
طبق معیارهای حقوقی بینالمللی، هر ۲ افشاگری ادعای تهدید قریبالوقوع را بیاعتبار کردند؛ این افشاگریها منجر به انتقاد و محکومیت جهانی از حمله آمریکا به عراق شده و توجیه اخلاقی پشت حمله پیشدستانه را بهشدت تضعیف کرده است.
مشکل اساسی حملههای پیشدستانه، دشواری تعریف شرایطی است که در آن چنین اقدامهایی طبق حقوق بینالملل قانونی هستند؛ هر حملهای توسط یک کشور مستقل علیه کشور دیگر، چه پیشدستانه و چه غیرپیشدستانه، یک اقدام جنگی است.
بنابراین، پس از آن، هر ۲ کشور تلاش خواهند کرد تا کشور دیگر را در طول آمادهسازی برای جنگ بهعنوان متجاوز متهم کنند؛ اهمیت این بحث، مشروعیت این اقدام در نظر جامعه بینالمللی و قانون آن است.
هر کشوری که بخواهد نوعی هدایت اخلاقی بر این جامعه بینالمللی اعمال کند، قطعا باید نگران چگونگی نگاه به اقدامهایش باشد و اگر قرار است گزینه پیشدستانه را اعمال کند، باید دلیل محکمی برای توجیه آن ارائه دهد.
حمله پیشدستانه؛ بهانه رژیم صهیونیستی برای توجیه جنایتهای گسترده
رژیم صهیونیستی که در طول ۸ دهه حیات جعلی خود دست به جنایتهای گسترده زده است، همواره ادعا میکند که حملههایش منطق دفاعی دارند!
این رژیم از ادبیات مشابهی برای توجیه ترورهایی که انجام داده و میدهد، استفاده میکند.
رژیم صهیونیستی قبل از سال ۱۹۶۷، به یک «دکترین نظامی بسیار تهاجمی، هرچند غیررسمی، مبتنی بر این فرض که برای ریسک کردن جنگی که در خاک خود انجام دهد، بسیار کوچک و آسیبپذیر است»، متکی بود.
این رژیم پس از آن جنگ خاص، به موقعیت دفاعیتری تغییر موضع داد، اما شوک ناشی از جنگ ۱۹۷۳، تردیدهایی را در مورد کنار گذاشتن حملههای تهاجمی ایجاد کرد؛ در حال حاضر حملههای پیشدستانه بخشی از فرهنگ استراتژیک رژیم صهیونیستی هستند.
موضوع غیرقابل انکار این است که رژیم صهیونیستی بهطور کلی، استراتژیهای تهاجمی را ترجیح میدهد، زیرا فرهنگ سازمانی ارتش آن نیز سران صهیونیست را به سمت حملههای پیشدستانه سوق میدهد.
تکرار ادعای دروغ حمله پیشدستانه در تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران
رژیم صهیونیستی در حالی مدعی حمله پیشدستانه به ایران است که بررسی تجاوز این رژیم به ایران هیچگونه انطباقی با مفهوم حمله پیشدستانه ندارد.
بررسی این اقدام در چارچوب قوانین بینالمللی نشان میدهد که باید اقدام رژیم صهیونیستی را تجاوز مطابق قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل دانست.
در واقع ادعای حمله پیشدستانه رژیم صهیونیستی بیش از آن که اصلی در چارچوب حقوق بینالملل باشد، دستاویزی در ادبیات سیاسی است، زیرا ماده ۲ منشور سازمان ملل که استفاده از زور را علیه تمامیت سرزمینی دیگر کشورها منع میکند، تنها استثنای قانونی برای توسل به زور، دفاع مشروع مندرج در ماده ۵۱ منشور ملل متحد است که آن هم صرفا در واکنش به وقوع یک حمله مسلحانه تحقق مییابد، ادعای تهدید احتمالی در آینده، مبنایی برای استفاده پیشگیرانه یا پیشدستانه از زور نیست و توسط دیوان بینالمللی دادگستری ICJ نیز رد شده است.
در نتیجه باید گفت: تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران طبق ماده ۲ (۴) منشور سازمان ملل، استفاده از زور ممنوع بوده است؛ در عین حال، این تجاوز طبق ماده ۵۱ منشور که به ایران حق دفاع از خود میدهد، حمله مسلحانه و احتمالا جنایت بینالمللی تجاوز است.
عسکر جلالیان، معاون حقوق بشر وزارت دادگستری در گفتوگو با میزان، با اشاره به اقدام رژیم صهیونیستی بهعنوان اصلیترین بازیگر تروریسم سازمانیافته در تجاوز به ایران، گفت: اقدام این رژیم علیه مقامهای نظامی ایران صراحتا نقض حقوق بینالملل بود.
معاون حقوق بشر وزارت دادگستری همچنین ضمن رد ادعای رژیم صهیونیستی درباره دست زدن به حمله پیشدستانه، گفت: تقریبا اکثر حقوقدانان بینالملل که مباحث حقوق بینالملل و حقوق بینالملل مسلحانه را بررسی میکنند، بر این باور هستند که اقدام رژیم صهیونیستی علیه ایران بههیچ وجه بهعنوان اقدام پیشدستانه یا پیشگیرانه قابل توجیه نیست.
وی ضمن توصیف اقدام رژیم صهیونیستی در تعرض به ایران بهعنوان یک تجاوز بینالمللی، گفت: این اقدام یک جنایت بینالمللی هم است و براساس اساسنامه رم این اقدام در قالب دیوان بینالمللی کیفری ICC و در چارچوب محاکم بینالمللی دیگری که خود را متولی صلح و برقراری نظم و در حوزه بینالملل میدانند، قابل تعقیب است.
جلالیان تصریح کرد: رژیم صهیونیستی با اقدامهایی که انجام داد، بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد را نقض کرده است؛ توسل این رژیم به زور با این توجیه که ممکن است اقدامهای ایران تهدیدی علیه موجودیتش باشد، به هیچوجه قابل توجیه نیست؛ هیچ ادله یا مستند قانونی و حقوقی وجود ندارد که بتواند این ادعا را ثابت کند؛ اقدام رژیم صهیونیستی صراحتا نقض بند ۴ ماده ۲ منشور است و تصریحا به ایران اجازه میدهد که ذیل ماده ۵۱ منشور از خود دفاع مشروع کند.
انتهای پیام/
لینک کوتاه
برچسب ها
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0