به گزارش خبرنگار مهر، سی و هفتمین جلسه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین صبح امروز سه شنبه ٢٨ مرداد ماه ۱۴۰۴ در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین امیررضا دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، با حضور وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها و همچنین وکلای متهمان در مجتمع قضائی امام خمینی (ره) بهصورت علنی برگزار شد.
قاضی دهقانی در ابتدا در تشریح دستاوردهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه گفت: این دوران حکایت از یک راز بزرگ به نام تولد یک ملت دارد. حافظه تاریخی ملت ایران هنوز فراموش نکرده است که برخی از ایرانیان در کسوت نخستوزیران، با دوری از ریشههای ملی و تن دادن به کارگزاری بیگانگان، در یادداشتهای خود با دریغ و حسرت از فقدان ملت سخن میگفتند.
وی ادامه داد: در روزگاری که این سرزمین جولانگاه بیگانگان بود، دولتمردان آن زمان مردم ایران را متهم میکردند که در خواب غفلت به سر میبرند و منافع ملی خود را نمیشناسند. آنان در نوشتههای خود مدعی بودند که ایران ملت و افکار عمومی ندارد و اگر داشت، به چنین روزگاری نمیافتاد و همه مقاصد آنان محقق میشد.
قاضی دهقانی در تبیین نگاه تاریخی به ملت ایران گفت: برخی از کسانی که خود را سیاستمداران این مرز و بوم میدانستند و نسل در نسل بر مسند قدرت بودند، سالها از بیملتی گله میکردند؛ در حالی که اساساً ملت را نشناخته بودند. حتی برخی اندیشمندان ایرانی که در کنج زندانهای استبداد و خفقان روزگار میگذراندند، از فقدان ملت ایران نالیدند.
وی ادامه داد: با نگاهی به تاریخ معاصر، میبینیم که در یکی از تلخترین رویدادهای ملت ایران، کودتایی که با فتوای مرجع بزرگ دینی همراه شد، همچون آذرخشی چهار ستون انگلستان را لرزاند، اما به سرعت خاموش شد. همان تجربه اما زمینهساز انقلاب مشروطیت شد؛ انقلابی که با نفوذ نامحرمان در اتاق فرماندهی، از مسیر خود منحرف شد و حتی مرجع آن نهضت را در میدان شهر به دار آویختند.
وی افزود: نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز با اتکای به دین مردم به صحنه آمد، اما با اعتماد به بیگانگان و فاصله گرفتن از مرجعیت دینی، سرنوشتی تلخ یافت و مردم دچار افسردگی و سرخوردگی شدند. با این حال تقدیر ملت ایران چیز دیگری بود؛ واقعه عظیم سال ۵۷ حکایت از تولد واقعی ملت ایران داشت. این رخداد نه بر اثر تصادف، بلکه نتیجه نوع اندیشه و زیست تاریخی ایرانیان بود؛ همانند کوه آتشفشانی که پس از سالها خاموشی، خروشید و ملتی بزرگ و قدرتمند را به صحنه آورد.
قاضی دهقانی بیان کرد: انقلاب اسلامی ۵۷ نقطه عطفی بود که مردم ایران را به معنای واقعی به ملت ایران بدل کرد. اگرچه زندگی در این سرزمین برای ما محسوس است، اما تعریف و درک آن آسان نیست؛ چراکه در طول تاریخ، هر آنچه با ایران و ایرانی گره خورده، جهانیان را به شگفتی واداشته است. این ملت، پیوندی عاشقانه با خاک خود و با خداوند دارد؛ ملتی که هم حاضر به فداکاری برای وطن است و هم در مسیر قرب الهی شهادت را میپذیرد.
وی با اشاره به سخنان اقبال لاهوری، فیلسوف و ادیب پاکستانی، یادآور شد: آنچه اقبال در وصف ایرانیان سرود، حکایت از روحیه آزادیخواهی و مقاومت این ملت دارد؛ او مردی را دیده بود که قادر است زنجیر غلامان را بشکند، و این همان حقیقتی است که از پس زندانهای استبداد و تاریخ پرفراز و نشیب ایران سر برآورد.
قاضی دهقانی گفت: ملت ایران کهنبنیاد است؛ این حقیقت در متون کهن ایرانی و آثار و اندیشههای نامداران شیعه بهخوبی آشکار است. آنچه این سرزمین باستانی را به هم پیوند زد، آرمانهای آسمانی و ریشههای تمدنی دیرینه بود.
وی افزود: دشمنان در خیال خام خود تصور میکردند این کشور ملت ندارد و میتوان در چهار یا پنج روز کار آن را یکسره کرد؛ اما امروز ایران از سال ۵۷ به بعد راز تولد یک ملت را فاش کرده است. آذرخشی در این سرزمین کهن پدید آمد که نهتنها در هشت سال دفاع مقدس، بلکه در دفاع ۱۲ روزه نیز دشمنان را مأیوس ساخت.
وی ادامه داد: ملت ایران با وجود تمام مشکلات، نشان داد که ملتی بیدار و استوار است؛ رازی سر به مهر که پس از انقلاب اسلامی آشکار شد و همه دشمنان را حتی در جنگی بهسان جنگ احزاب، ناامید کرد. این ملت بزرگ، دست هر بیگانهای را از خاک خود کوتاه خواهد کرد و نشان داده که با همه کاستیها، در دفاع از سرزمین و آرمانهایش استوار ایستاده است.
قاضی دهقانی بیان کرد: امروز مصادف با یکی از تلخترین رویدادهای تاریخی این کشور است؛ روزگاری که دشمنان گمان میکردند ایران ملتی ندارد. اما تجربه انقلاب ۵۷ و پس از آن، نشان داد که ملت ایران تولد یافته و بیدار است. ملتی که با پیوندی عمیق با ریشههای تاریخی و دینی خود، به تمامی جوانان و مردم این سرزمین امید میدهد که آینده را با اقتدار رقم بزنند.
حجتالاسلاموالمسلمین مداح، وکیل شکات، در جایگاه قرار گرفت و اظهار کرد: در جلسه گذشته نسبت به عنوان اتهام همکاری با دول متخاصم در ارتباط سازمان منافقین با رژیم صهیونیستی و تبعات آن از جمله اعدام، مطالبی از جانب موکلین خودم که خانواده شهدای هستهای هستند، مطرح شد. موضوع نقش سازمان منافقین در جاسوسی، نشر و تخلیه اطلاعات و همچنین مباشرت در ترور شهدای هستهای نیز مورد تأکید قرار گرفت.
وی افزود: مسئلهای که ممکن است ایجاد شبهه کند، این است که آیا اسرائیل که ما اساساً آن را به رسمیت نمیشناسیم و از نظر ما دولت محسوب نمیشود، میتواند مصداق دولت متخاصم باشد یا خیر؟ پاسخ من به استناد ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی (کتاب پنجم تعزیرات) این است که قانونگذار تصریح کرده هر کس یا گروهی با دول خارجی متخاصم به هر نحو علیه جمهوری اسلامی همکاری کند، در صورتی که محارب شناخته نشود، به یک تا ده سال حبس محکوم خواهد شد. بنابراین، موضوع جرم «دول خارجی متخاصم» است و مراد از آن، دولتی است که علیه امنیت ملی یا امنیت عمومی اقدام کند.
مداح ادامه داد: برخی حقوقدانان واژه دولت را تنها ناظر بر کشورهایی میدانند که ما آنها را به رسمیت شناختهایم، اما این برداشت ناقص است. دولت متخاصم دارای دو معناست: نخست، معنای مضیّق که دولت را صرفاً دولتی میداند که ما به رسمیت بشناسیم و هماکنون با ما در جنگ باشد. دوم، معنای موسع که شامل هر دولتی است چه ما آن را به رسمیت بشناسیم یا نه و همین که علیه امنیت ملی ما اقدام کند، از جمله تحریم سیاسی، تحریم اقتصادی یا هر نوع دشمنی دیگر، مصداق دولت متخاصم خواهد بود.
وکیل شکات با اشاره به مبانی فقهی و اصولی توضیح داد: برای فهم درست از مراد قانونگذار باید به عرف و تعریف قانونی مراجعه کنیم. در ماده ۲۵ قانون مجازات نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲، دشمن اعم از اشرار، گروهها و دولتهایی معرفی شده که یا با جمهوری اسلامی در حال جنگاند، یا قصد براندازی دارند، یا اقداماتشان بر ضد امنیت ملی است. بنابراین، قانونگذار صراحتاً دایره مصادیق دشمن را فراتر از جنگ مسلحانه بالفعل دانسته است.
وکیل شکات خاطرنشان کرد: عنوان دولت متخاصم یک عنوان عام است و هم جنگ مسلحانه بالفعل و هم اقدامات سیاسی، اقتصادی و امنیتی علیه جمهوری اسلامی را شامل میشود. بر این اساس، رژیم صهیونیستی با وجود اینکه از سوی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته نشده، به دلیل اقدامات خصمانه علیه امنیت ملی و مباشرت در ترور دانشمندان هستهای، مصداق بارز دولت متخاصم به شمار میآید.
حجتالاسلاموالمسلمین مداح اظهار کرد: رژیم صهیونیستی یک حکومت تروریستی و سفاک است. مقام معظم رهبری در تاریخهای مختلف از جمله ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ و ۲۶ دی ۱۳۹۶ صراحتاً این رژیم را «دولت تروریستی» خواندهاند. این تعبیر به معنای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی نیست، بلکه نشاندهنده ماهیت جنایتکارانه و گروه تبهکاری بودن آن است.
وی افزود: در کیفرخواست همکاری سازمان منافقین با رژیم صهیونیستی به صراحت درج نشده، اما با توجه به نقش این گروهک در ترور دانشمندان هستهای، جاسوسی علیه صنعت هستهای و شکایت خانوادههای شهدای هستهای، ما این همکاری را مصداق همکاری با دولت متخاصم میدانیم. این همکاری صرفاً یک جرم تعزیری نیست، بلکه به دلیل گستردگی آن میتواند مصداق محاربه و افساد فیالارض باشد.
مداح با اشاره به سوابق این گروه گفت: سازمان منافقین در مقاطع مختلف با دشمنان ملت ایران همکاری کرده است؛ روزی با ساواک، روزی با رژیم بعث عراق، روزی تحتالحمایه آمریکا و امروز با رژیم صهیونیستی. آیا اینها مصداق اخلال در امنیت عمومی به صورت گسترده و افساد فیالارض نیست؟ ما از محضر دادگاه تقاضا داریم نسبت به انتساب و احراز عنوان محاربه و افساد فیالارض برای تمامی اعضای این گروهک و متهمان پرونده اقدام شود.
وی با تأکید بر گستردگی ابعاد جنایات منافقین تصریح کرد: این دادگاه بزرگترین محاکمه سده اخیر ایران است؛ دادگاهی برای رسیدگی به قتل بیش از ۱۷ هزار نفر بیگناه، از کودک یکساله تا پیرمرد هفتاد و هشتاد ساله، و هزاران بمبگذاری و ترور در کوچهپسکوچههای ایران. امروز ۱۰۶ متهم در پرونده حاضرند که هر یک با بیش از ۱۵ عنوان اتهامی مواجهاند. فشار بسیاری از سوی خانواده شهدا و جانبازان برای بیان شکایتها وجود دارد. از ریاست دادگاه تقاضا داریم اجازه دهند این خانوادهها درد دل خود را بیان کنند.
وی افزود: سازمان منافقین در طول ۴ دهه جنایات بیشماری مرتکب شده و اکنون همسو با رژیم صهیونیستی عمل میکند. نمونه آن بیانیهای است که یک روز پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه منتشر کردند و آشکارا از اقدامات صهیونیستها حمایت کردند. هرچند بعداً آن را حذف کردند، اما پس از افشای آن در دادگاه مجبور شدند دوباره منتشر کنند. این همزمانی دقیق نشاندهنده هماهنگی کامل منافقین با رژیم صهیونیستی است.
وکیل شکات خاطرنشان کرد: اسناد متعدد نشان میدهد سازمان منافقین نقش پیمانکار اطلاعاتی و عملیاتی برای رژیم صهیونیستی ایفا کرده است. در سایتهای وابسته به این گروه صراحتاً آمده که پیش از ترور شهید شهریاری بارها اطلاعات مربوط به نقش او در برنامه هستهای ایران توسط آنان افشا شده بود. حتی روزنامههای اسرائیلی نیز اذعان کردهاند که منافقین سالها در جمعآوری، انتقال و فروش اطلاعات هستهای ایران و همچنین در ترور دانشمندان نقش مستقیم داشتهاند.
مداح گفت: امروز منافقین در موضعی منفعل و دستپاچه قرار گرفتهاند؛ در فاصله چند روز، چند بیانیه متناقض صادر کردهاند و این نشاندهنده اثرگذاری این دادگاه و خون شهداست. از محضر قضات میخواهم با صلابت و بیتوجه به فشارها، این محاکمه را به سرانجام برسانند و اجازه دهند حقیقت جنایات این گروهک برای ملت ایران و تاریخ آشکار شود.
جزئیات جدید از نحوه شهادت فریدون عباسی
نزهت شبان آزاد، همسر شهید فریدون عباسی دوانی و جانباز هستهای، با اشاره به دو واقعه تلخ تروریستی که زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است، گفت: من در سال ۱۳۸۹ همراه همسرم هدف حمله تروریستی قرار گرفتم و مجروح شدم. در جنگ ۱۲ روزه اخیر نیز حوالی اذان صبح روز ۲۳ خرداد، خانه ما هدف حمله موشکی قرار گرفت. پس از سه انفجار مهیب، من زیر آوار ماندم و بیش از یک ساعت تلاش کردم تا خود و پسرم را نجات دهم. در نهایت با کمک نیروهای امدادی از زیر آوار بیرون کشیده شدم، اما همسرم بر اثر موج انفجار از طبقه سیزدهم سقوط کرد و به شهادت رسید.
همسر عباسی دوانی با اشاره به تجربه تلخ ترور سال ۸۹ افزود: آن روز در مسیر دانشگاه، بمبگذاری در خودرو ما صورت گرفت. همسرم که متوجه وجود وسیله انفجاری شده بود، به من گفت پیاده شوم، اما فرصت کافی پیدا نکردیم. در همان لحظه انفجار رخ داد و هر دوی ما مجروح شدیم. از همان زمان زندگی ما کاملاً تغییر کرد و ناچار شدیم با محدودیتهای شدید امنیتی به زندگی ادامه دهیم.
وی با بیان اینکه شکایت حقوقی خود را سالها پیش نیز به دادگاه ارائه کرده بود، تصریح کرد: اعتراض اصلی من به این است که این بار دشمنان در خصوصیترین مکان یعنی خانه ما دست به حمله زدند. این اقدام، علاوه بر جنبه تروریستی، تجاوزی آشکار به حریم خانواده بود. مسئولیت مستقیم این اقدامات با رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی آن است.
همسر شهید عباسی همچنین درباره تهدیدهای تلفنی پیش از حوادث توضیح داد: بارها تماسهایی مشکوک برای تخلیه اطلاعاتی گرفته میشد. از دانشجویان همسرم گرفته تا خود ما، تحت فشار این تماسها بودیم. این اقدامات از سوی منافقین و با پشتیبانی خارجی صورت میگرفت.
به گفته وی، شهید فریدون عباسی دوانی استاد تمام دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه شهید بهشتی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و از دانشمندان برجسته کشور بود که سالها در فهرست ترور رژیم صهیونیستی قرار داشت.
وی گفت: وقتی پیکر همسرم را دیدم، ابتدا تصور کردم سالم است. صورتش به شکلی بود که برایم یادآور روز آزادی خرمشهر شد؛ تصویری پر از خستگی اما سرشار از امید. همان لحظه با خودم گفتم این نشانه پیروزی ماست، چون چهرهاش درست شبیه روزی بود که خرمشهر آزاد شد. اما بعد متوجه شدم که پشت گردنش ترکش بسیار بزرگی اصابت کرده و موج انفجار باعث شده بود از طبقه سیزدهم به خیابان سقوط کند. استخوانهایش شکسته بود و از گوشهایش خون بیرون میآمد؛ نشانه خونریزی شدیدی که بر اثر ضربه سنگین ایجاد شده بود.
وی درباره شدت حمله موشکی افزود: سه موشک به ساختمان مسکونی ما اصابت کرد. من حدود یک ساعت و نیم، تا نزدیکی طلوع آفتاب، زیر آوار مانده بودم و با سختی بسیار توانستم خودم را بیرون بکشم. در همان لحظات وحشتناک، فقط به نجات پسرم فکر میکردم.
همسر عباسی دوانی با اشاره به شکایت خود علیه عاملان این حمله تأکید کرد: من هیچیک از عوامل مستقیم این حمله را نمیشناسم، اما هر کسی که رژیم صهیونیستی را تأیید یا حمایت کند، در این جنایت شریک است و از او شکایت دارم. اسرائیل و حامیان آمریکاییاش مسئول مستقیم این جنایات هستند.
وی خاطرنشان کرد: با وجود سانسور رسانههای جهانی، ما وظیفه داریم صدای خود را به هر شکل ممکن به دنیا برسانیم. شاید یک نور کوچک هم در دل تاریکی تأثیرگذار باشد. از همین رو، هر جا که دستمان برسد شکایت میکنیم و فریاد میزنیم. از دادگاه نیز متشکرم که این پرونده را با جدیت پیگیری میکند. این واقعه باید در تاریخ ثبت شود تا جهانیان از خواب غفلت بیدار شوند.
سپس وکیل شکات نیز گواهی پزشکی قانونی مربوط به همسر عباسی دوانی را به دادگاه ارائه داد.
عیسی آزاده، از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق، در دادگاه با ارائه شهادت خود به تشریح همکاریهای این تشکیلات با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی پرداخت و بخشی از مشاهدات شخصیاش را پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ بیان کرد.
وی گفت: پس از سقوط صدام، پادگان اشرف که پیشتر تحت کنترل سازمان اطلاعات و امنیت عراق بود، بهطور کامل تحت نفوذ نیروهای آمریکایی و رجوی قرار گرفت. در همان زمان، من به عنوان مسئول ستاد آموزش در یکی از مراکز موسوم به دانشگاه ایران تدریس میکردم. حدود دو تا سه ماه بعد از سقوط صدام، کانتینرها و تجهیزات آمریکایی وارد پادگان اشرف شد و مقرهای جدیدی با تجهیزات کامل ایجاد کردند. به چشم دیدم که افراد ستاد اطلاعات سازمان از جمله حسن نظام، غلامرضا قهرمانی، احمد باقر (مهدی برائی)، فرید موعودچی، سعید مهدوی (بهعنوان مترجم)، زهره اخوانینژاد و چند نفر دیگر با خودروهای هایلوکس محمولههایی شامل کارتونهای سیدی، کتاب، چمدانهای حاوی اسناد و فایلهای کامپیوتری را منتقل میکردند.
آزاده ادامه داد: این محمولهها شامل نقشهها، اسناد سازماندهی نظامی ایران تا سطح یگانهای کوچک، شنودهای تلفنی، تخلیههای اطلاعاتی از عمق خاک ایران، و دادههای بیسیم راهور بود. همه اینها طبق دستور رجبی، بدون هیچ شرطی تحویل آمریکاییها شد. در قبال این همکاری، آمریکاییها امنیت سازمان را تضمین کردند. حتی رجوی دستور داده بود تمامی نسخهها و میکروفیلمها کپیبرداری شود و بخشی از طریق کردستان عراق به اردن و سپس اروپا منتقل شد
وی افزود: در همان زمان، یک تیم چهارنفره اسرائیلی همراه آمریکاییها به اشرف آمد و کلیه اسناد و مدارک را با تجهیزات پیشرفته فیلمبرداری و ضبط کردند. به صراحت میگویم که بخش عمده اطلاعاتی که اسرائیل برای انجام جنایات در ایران استفاده کرده، از همین تشکیلات به دست آمده است.
این عضو جدا شده سازمان همچنین به تغییر مواضع مجاهدین نسبت به فلسطین اشاره کرد و گفت: قبل از ۱۹۹۰، سازمان خود را حامی مبارزات فلسطینی معرفی میکرد، اما بعد از آن به بهانه ازدواج یاسر عرفات و بریدن او از مبارزه، رویکردش تغییر کرد و به همکاری با اسرائیل روی آورد.
وی همچنین به افشاگریهای رسانهای سازمان اشاره کرد و گفت: در سال ۲۰۰۲ نخستین ارتباط مستقیم موساد با تشکیلات رجوی شکل گرفت و در سال ۲۰۰۳، اسرائیل اسناد و تصاویر ماهوارهای مربوط به نطنز و اراک را در اختیار سازمان گذاشت. سپس افرادی چون علیرضا جعفرزاده و سونا سمسامی این اطلاعات را بهعنوان کشفیات مقاومت معرفی کردند تا وانمود شود این اطلاعات توسط اپوزیسیون ایرانی به دست آمده است. همین روش بعدتر برای ادعای ساخت سلاح هستهای در ایران نیز به کار گرفته شد.
آزاده در ادامه بیان کرد: آخرین وطنفروشی این گروه تنها سه روز پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه رخ داد؛ آنها در آمریکا با دستور اسرائیل ادعای کشف پروژه محرمانه ساخت سلاح اتمی در ایران را مطرح کردند تا سناریوی تلآویو تکمیل شود.
وی گفت: بر اساس سالها حضورم در این تشکیلات شهادت میدهم که مجاهدین خلق همواره ابزار دست سرویسهای جاسوسی بیگانه، بهویژه آمریکا و اسرائیل، بودهاند. حتی روزنامه تایمز اسرائیل اخیراً تأیید کرده است که بخشی از اطلاعات مربوط به جنایت اخیر در بیمارستان فارابی کرمانشاه از سوی همین گروه در اختیار تلآویو قرار گرفته است.
آزاده در ادامه شهادت خود در دادگاه، ضمن بیان انگیزه شخصی خود از جدایی از این تشکیلات، به تشریح دیدگاهها و اقدامات داخلی سازمان پرداخت و گفت: من و بسیاری از جداشدگان این گروه، جان خود را برای حفظ زندگی و امکان ادامه زندگی آزاد فدا کردیم و هدفم تنها سپردن تقصیرات به خداوند و تلاش برای رستگاری شخصی بوده است. این تصمیم صرفاً برای بقای خود و داشتن زندگی انسانی گرفته شد و ارتباطی با انگیزههای تشکیلات نداشت.
وی افزود: از سال ۱۹۹۰، رجوی با تئوریزه کردن خشونت در تشکیلات، خط قرمزی برای اعضا باقی نگذاشت؛ کشتن کودک، زن، مرد، نظامی یا غیرنظامی هیچ تفاوتی نداشت و همه موارد مورد پذیرش سازمان بود. حتی اعضای عادی تشکیلات موظف به پیگیری این سیاستها بودند و آموزشهای سازمانی بهگونهای بود که هیچ محدودیتی در هدفگیری افراد مذهبی یا غیرمذهبی وجود نداشت.
آزاده تاکید کرد: تشکیلات مجاهدین خلق، چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور، در حال حاضر هیچ پایگاه واقعی و مردمی ندارد و فعالیتهای اندک آنها در اروپا تحت عنوان «آکسیون» انجام میشود. این گروه صرفاً با تعداد اندکی نیرو در تلاش برای ایجاد تأثیر است و هیچ قدرت یا مقبولیت واقعی ندارد.
وی همچنین در پاسخ به سوال دادگاه درباره مدت حضور خود در سازمان گفت: من به مدت ۳۵ سال عضو این تشکیلات بودم و بر اساس آن تجربیات، تمامی شواهد و جزئیات اقدامات داخلی و خارجی سازمان را مشاهده و پیگیری کردهام.
آزاده تأکید کرد که شهادت او بر اساس شناخت مستقیم از این جریان نفاق و همکاریهای آن با رژیم صهیونیستی ارائه شده و آماده پاسخگویی به هر گونه سوال و ابهام وکیل شاکی و دادگاه است.
محمدی وکیل متهمین و سازمان مجاهدین خلق بیان داشت: وکیل شکات در دفعه قبل دوبار از واژه اسرائیل استفاده کردند که مورد اعتراض قرار گرفت و این واژه را در فرهنگ لغات مان نداریم و همچنین اصرار بر همکاری بر دولتهای متخاصم دارند و سوال کردند که آیا ما این را به عنوان دولت میشناسیم؟ ایشان امروز در توجیه ایراد این اتهام، دولت را تعریف کردند و بیشتر بر روی متخاصم رفتند که فعلاً بر روی آن بحثی نداریم و صحبت ما دولت است.
وی ادامه داد: وکیل شکات فرمودند که یک تعریف مضیق داریم و یک تعریف موسع که در نظام کیفری ما ایشان امروز نه تنها تعریف موسع را پذیرفت بلکه پا را فراتر گذاشت و تعریف عام را هم پذیرفت که عموم به آن دولت میگوید. ما سرزمین آن را فلسطین میدانیم و حکومت آنها را غاصب میشناسیم و با فرض اینکه در آنجا حاکمیتی وجود داشته باشد و در فرمایش مقام معظم رهبری نیز از همین واژه استفاده شده بود، قانونی نمیدانیم ولی در خصوص الحاق ایشان بر روی واژه اسرائیل و شناختن کشور اسرائیل به عنوان یک کشور، بنده به شدت معترض هستم.
وکیل شکات در پاسخ به اظهارات وکیل برخی از متهمین پرونده اظهار کرد: اساساً بنده در تعریف دولت درست است که تعریف مضیقی را گفتم، اما این نکته را هم اشاره کردم که هیچ حقوق دانی قائل بر این معنای مضیق بر دولت متخاصم نشده است و در معنای موسع هم دو قول وجود دارد که بحث تخاصم را همه به یک معنا گرفتهاند اعم از یک جنگ بالفعل، اما در نقش و واژه دولت محل اختلاف شده که آیا دولت اعم است از دولتی که ما آن را به رسمیت بشناسیم یا خیر و یا صرفاً دولتی است که ما به رسمیت بشناسیم که به طور مفصل درباره آن صحبت نمودم و در لایحه تقدیمی هم مستندات آن ارائه شد که هم با مبانی اصولی، هم با رویه قضائی و هم با منشور حقوق دانان، دولت را به معنای سه مؤلفه حکومت، جمعیت و قلمرو گرفتهاند و اعم از این میدانند که آن را به رسمیت بشناسیم یا نشناسیم.
مداح بیان کرد: ما با سازمان و گروهی طرف هستیم که اتفاقاً جنایات آن خیلی شبیه جنایات رژیم صهیونیستی است و هر دو بچه کشی انجام میدهند و هر دو در آتش زدن و بمباران مردم نقش دارند. حمله به بیمارستان، محلههای مسکونی، مدرسه، کشتن معلم در مدرسه و سو استفاده از زنان و کودکان همگی جنایاتی است که سازمان منافقین انجام داده است و امروز همین گروهک تروریستی در حال همکاری با باند تبهکار رژیم صهیونیستی در کشتار مردم ایران است.
در ادامه خانم آن سینگل تون دارای تابعیت کشور انگلیس که ۸ سال عضو سازمان منافقین بوده به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت.
قاضی گفت: قانون ایران ممنوعیتی برای شهادت اتباع خارجی در دادگاه ایجاد نکرده است.
خانم آن سینگل تون به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت و گفت: ۴۷ سال سازمان مجاهدین را میشناسم.بیست سال جزو طرفداران آن بودم و بیست سال است که دشمن آن هستم و چندین کتاب در مورد مجاهدین نوشتم.
وی گفت: اسم همسر من مسعود خدا بنده است. به عنوان کارشناس در سال ۱۹۹۳ مجاهدین را ترک کردم از منافقین جدا شدم چرا که متوجه شدم آنها افرادی هستند که بر روی ذهن افراد تأثیر میگذارند. پس از جدا شدن منافقین مدتی طول کشید تا اینکه اوضاع و احوالم خوب شود و پس از اینکه حالم بهبود پیدا کرد یک وبسایتی به نام ایران اینتر لینک درست کردم.
وی اظهار کرد: ۲۰ سال وب سایت داشتم که هم به انگلیسی به هم به فارسی مینوشتم و قصدم شفافیت وضعیت اجتماعی و سیاسی مجاهدین و افکارشان بود و ۲۰ ساله است که علیه مجاهدین مینویسم.
این عضو سازمان منافقین گفت: برای این به دادگاه آمدم، چون متوجه شدم که شاکیانی وجود دارند، من هم برای همدردی با آنها آمدم تا کمی آرامش به آنها دهم. قربانیان ممکن است من را قبول نداشته باشند ولی توجه داشته باشند که ما یک دشمن مشترک داریم و آن هم مسعود رجوی است. در دهه ۷۰ من در انگلستان بزرگ شدم و در آنجا میدیدم جنبش آزادی بخش ایرلند بمب میزدند و من در این فضا بزرگ شدم.
وی ادامه داد: در آن زمان نمیدانستم بمب و خسارت بمب چیست و به سمت منافقین رفتم ولی نمیفهمیدم که چه طرفی را گرفتم. در حال حاضر من ۶۶ سال دارم و ۱۸ سال داشتم که به مجاهدین پیوستم. در واقع من به خشونت هیچ اعتقادی ندارم فامیل و خانواده من ضد خشونت هستند. در دانشگاه من با ایرانیان ملاقات کردم و با آنها نشست و برخاست داشتم که در آن جا متوجه شدم که در ایران انقلاب میشود، بعد هم من به یک دانشگاه دیگری رفتم و در آن جا متوجه شدم که عدهای افرادی را برای مبارزه استخدام و جذب میکنند.
این عضو جدا شده سازمان منافقین اظهار کرد: به عنوان یک دانشجو علاقه به سیاست کشورهای دیگر داشتم میدیدم که مخالفین کشورهای دیگر کسانی که فعال هستند فقط حرف میزنند، ولی مجاهدین عمل میکنند. زمانی که من با مجاهدین بودم یک نفر از دولت انگلیس به من نگفت که تو با مجاهدین نباش و به معنای این بود که آنها کار من را تأیید میکردند.
وی ادامه داد: فرایند جذب و شستشوی فکری آنها به این نحو شروع شد که پیام دادند و مرتب از من فعالیت میخواستند به طوری که من اصلاً وقت نداشتم فکر کنم و بفهمم که اصلاً کجا میروم و چه میکنم. تا اینکه در سال ۱۹۹۲ از من خواستند که برای آموزش نظامی به عراق بیایم که من آنجا گفتم که دیگر باید توقف کنم. برای ۱۰ سال من یک زندگی مختلف داشتم در یک جنبه یک فرد انگلیسی بودم که در آن شغلم، خانواده و دوستانم را داشتم و در یک جنبه دیگر من معتاد به مجاهدین بودم هر کاری که میخواستند، میکردم و نمیتوانستم از آنها جدا شوم و بعد از ۱۰ سال در سال ۱۳۶۸ من یک بحران شخصی داشتم و در این دوران شخصی من باید یکی را انتخاب میکردم و من مجاهدین را انتخاب کردم، مجاهدین من را از خانواده خود جدا کردند و دیگر من با خانوادهام ارتباط نداشتم.
این عضو جدا شده سازمان منافقین گفت: شیوه جذب اعضا این طور بود که باید از خانواده و همسر خود جدا میشدیم.
قاضی پردسید: کتابی درباره مجاهدین خواندید؟
این عضو جدا شده سازمان منافقین پاسخ داد: خیر نخواندم.
وی افزود: پروسه کاری که انجام میدادند به این صورت بود که شخص با شخص تماس میگرفت و یا جلساتی میگذاشتند و اینطور نبود که نوشتهای بگذارند و یا مکتوباتی را به ما تحویل دهند. برای شرکت در نشستها زمانیبنده را از خانواده جدا کردند نه اینکه این جدایی فیزیکی باشد، چراکه بنده در لندن بودم، اما به صورت ذهنی و فکری این جدایی صورت گرفت. بعدها از خانوادهام نیز جدا شدم با مجاهدین زندگی میکردم. شغلم را کنار گذاشتم من برنامه نویس کامپیوتر در لندن بودم. ما در یک خانه تیمی بودیم به ما میگفتند که بیرون نروید چراکه توسط ایران دستگیر میشوید، متأسفانه من به حرفشان گوش داده و آزادی خود را از دست دادم و به طور کل در بین مجاهدین نیز جداییهایی بود و افراد را از یکدیگر جدا میکردند. در آن زمان مجاهدین ۳ دپارتمان داشتند، بخش سیاسی و نیرویی و بخش مالی داشتند.