• تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۵
  • کد خبر : 19888
  • چاپ خبر
دیپلماسی قایق‌های توپ‌دار/ برای ترامپ صلح از مسیر جنگ می‌گذرد!

دیپلماسی قایق‌های توپ‌دار/ برای ترامپ صلح از مسیر جنگ می‌گذرد!

برخلاف پیش‌بینی ابتدایی جمع کثیری از کارشناسان مسائل آمریکا، پرونده نخست دولت ترامپ نه تقابل با چین و نه خاتمه دادن به جنگ اوکراین است، بلکه برای ساکنان جدید کاخ سفید این بازتنظیم نظم خاورمیانه است که در اولویت قرار دارد! برخلاف «روایت سازی» اسرائیل مبنی بر تضعیف محور مقاومت و شکست کامل پروژه منطقه‌ای ایران به نظر می‌رسد که سلسله اقدامات انصارالله در دریای سرخ آنچنان اخلالی در روند تجارت آزاد جهانی ایجاد کرده است که «انزوا طلبان» مستقر در واشنگتن اینبار سوار بر کشتی‌های جنگی شدند تا از سرمایه‌های خود در محدوده ایندوپاسفیک دفاع کنند. حملات هوایی آمریکا به یمن تنها برای دفاع از امنیت رژیم صهیونیستی یا اروپا نیست بلکه ترامپ قصد دارد تا بار دیگر سلطه غرب را بر شاهراه حیاتی باب المندب- سوئز احیا کند! 

اقتصاد آنلاین، محمد بیات: در آخرین روزهای زمستان ۲۰۲۵ دولت ترامپ تصمیم گرفت تا برخلاف شعارهای انتخاباتی خود حمله هوایی گسترده به اهداف نظامی در یمن را آغاز کند. دولت ترامپ برخلاف دموکرات‌ها تهدید مقاومت یمن را یک اولویت استراتژیک تعریف کرده و به دنبال قطع دستان ایران در دریای سرخ است. در دوران جدید ترامپ اختیارات جدیدی برای افزایش سرعت عملکرد نیروهای نظامی به فرماندهی سنتکام تفویض کرده و تعداد ناوهای هواپیمابر (مانند ناوهواپیمابر هری ترومن) را در محدوده دریای سرخ افزایش داده است. مایکل نایتز کارشناس ارشد انستیتو واشنگتن معتقد است در دور جدید حملات آمریکا به یمن اهداف راهبردی مانند شخصیت‌های ارشد نظامی و مستشاران میانه رده در بانک اهداف قرار دارند.

همچنین اهدافی همچون تاسیسات زیر زمینی تولید و نگهداری از سلاح، رادارهای متحرک، سامانه‌های پدافندی و غیره مورد حمله نیروی هوایی آمریکا قرار گرفتند. مایک والتز مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا اخیرا مدعی شده بود که ۶۰ درصد از توان آفندی مقاومت یمن در جریان حملات سنتکام از بین رفته و این گروه (انصارالله) در وضعیت سختی قرار گرفته است! این ادعا در حالی مطرح می‌شود که نیروهای مقاومت یمن همچنان سرزمین‌های اشغالی را هدف قرار داده و ناوهای هواپیمابر آمریکا را در بانک اهداف خود قرار دادند! 

مهم‌ترین پیام حمله آمریکا به یمن نشان دادن اراده ساکنان جدید کاخ سفید برای استفاده از ابزار تسلیحاتی برای پیشبرد منافع واشنگتن در نقاط مختلف جهان است. در نگاه دولتمردان آمریکایی مانند روبیو یا والیتز محور چین، روسیه، ایران و کره شمالی تهدید جدی علیه منافع غرب است که می‌تواند در بلندمدت از طریق سازمان‌هایی همچون بریکس یا تشکیل ائتلاف‌های نظامی ساختار قدرت جهانی را تغییر دهند. چنین جهان‌بینی سبب می‌شود تا تمام بازیگران تجدیدنظر طلب در نظام بین‌الملل به عنوان تهدید جدی علیه موقعیت هژمونیک آمریکا و متحدان غربی آن نگریسته شوند.

شاید در چنین شرایطی برای مقابله موثر با واشنگتن لازم باشد تا قدرت‌های یاد شده اقدام به تعمیق روابط راهبردی کرده و جلوی تغییر موازنه در محدوده دریای سرخ را بگیرند. اگر آمریکا بر امور باب المندب مسلط شود دیگر کشتی‌های چینی نمی‌توانند با امنیت به سمت بازارهای اروپایی و آفریقایی حرکت کنند. همچنین تسلط آمریکا در منطقه «هارتلند» امکان توسعه عمق نفوذ روسیه در آب‌های گرم را محدود کرده و این کشور را از قدرت جهانی به بازیگر منطقه‌ای تبدیل کند.

مهم‌ترین ضربه نیروهای یمنی به آمریکا و رژیم صهیونیستی در قطع مسیر کشتی‌رانی در محدوده دریای سرخ قابل شناسایی است. از سال ۲۰۲۳ که صنعا کارزار دریایی حمایت از غزه را آغاز کرد بیش از ۲ هزار حمله و عملیات در شمال اقیانوس هند انجام داده است. این اقدام موثر نظامی نه تنها هزینه بیمه کشتی‌ها تجاری را افزایش داد بلکه سبب شد تا پس از گذشت قرن‌ها شرکت‌های بزرگی مانند «مرسک» یا «ام اس سی» دماغه امیدنیک را به عنوان مسیر اتصال آسیا به اروپا انتخاب کنند.

این مسیر طولانی سبب شد تا هزینه هر بشکه نفت در بازارهای اروپا ۲ دلار افزایش پیدا کند. همچنین میزان درآمد مصری‌ها از کانال سوئز تا ۵۰ درصد کاهش یافت. نکته جالب توجه آن است که در جریان این کارزار دریایی عبور و مرور کشتی‌های چینی- روسی با کم‌ترین چالش روبه رو شده است. به عنوان مثال در سال ۲۰۲۳ الی ۲۰۲۵ میزان صادرات نفت روسیه به هند از مسیر دریایی تغییر نکرده است. همین موضوع سبب شده است تا برخی کارشناسان پکن نه تهران را عامل اصلی تشدید تنش در شمال اقیانوس هند معرفی کنند.

 
استعمارگران غربی از ۴۰۰ سال گذشته تاکنون تمام موفقیت‌های خود را مدیون توسعه تجارت آزاد نبودند بلکه بخش عمده‌ای از توسعه عمق نفوذ قدرت‌های غربی وابسته به ابزارهای فشار همچون محاصره، تحریم، ترور، ترویج بیماری واگیر، نسل‌کشی و غیره بوده است. دیپلماسی «قایق‌های توپ دار» به مدلی از سیاست ورزی گفته می‌شود که در آن یک بازیگر سعی می‌کند از طریق تهدید و ارعاب حداکثری طرف مقابل را مغلوب و تسلیم خواسته‌های خود کند. «ترامپیسم» نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این تاجر آمریکایی بارها سعی کرده با استفاده از این ابزار ایران، ونزوئلا یا سوریه را تسلیم اراده خود کند. در دنیای امروز نه قایق‌های توپدار بلکه این وزارت خزانه داری آمریکا است که سعی دارد تا کشورهای مستقل جهان را به زانو درآورده و هژمونی این کشور را در سراسر جهان گسترش دهد.

آینده حملات نظامی دولت ترامپ به اهداف مرتبط با انصارالله را می‌توان از منظر تأثیر بر توازن ژئوپلیتیکی در منطقه خلیج فارس و پیامدهای انسانی-امنیتی آن تحلیل کرد. این حملات در راستای کاهش نفوذ ایران و تقویت مواضع ایالات متحده و پادشاهی سعودی در یمن قلمداد می‌شوند. اقداماتی مانند حملات پهپادی و حملات هوایی سنگین، اگرچه ممکن است توانایی مقاومت یمن را برای تهاجمات نظامی محدود کنند، اما به احتمال زیاد باعث ادامه افزایش تنش‌ها میان ایران و بازیگران منطقه‌ای خواهند شد. به طور خاص اقدامات نظامی دولت ترامپ که پیش از این در سال‌های قبل اجرایی شده‌اند، توانسته‌اند تلفات‌های قابل توجهی بر انصارالله تحمیل کنند.

نکته جالب توجه آن است این دست اقدامات به جای کاهش سطح ناآرامی‌ها، می‌تواند باعث عمیق‌تر شدن بحران انسانی در یمن شود. چنین مسیری مزیت بلندمدتی نخواهد داشت مگر آنکه به یک استراتژی جامع مبتنی بر حل سیاسی منتهی گردد که در آن منافع تمام بازیگران مورد توجه قرار بگیرد.

یکی از احتمالات کلیدی در آینده نزدیک واکنش‌های متقابل انصارالله می‌باشد که ممکن است شامل افزایش حملات پهپادی و موشکی به اهداف حیاتی عربستان سعودی (به‌ویژه انصارالله) و کشورهای هم‌پیمان آمریکا باشد. این امر می‌تواند تنش را به حوزه جغرافیای گسترده‌تری گسترش دهد و احتمالاً امنیت انرژی و اقتصاد بین‌المللی را تحت تأثیر قرار دهد.

با توجه به پیچیدگی‌های نظامی انصارالله، از جمله استفاده از فناوری پهپادی و روش‌های جنگ نامتقارن، هرگونه برخورد نظامی آینده باید با دقت بسیار انجام شود، در غیر این صورت، ایالات متحده و هم‌پیمانانش درگیر یک بحران طولانی‌مدت و فرسایشی خواهند شد. به‌طور کلی آینده برخورد نظامی بستگی به نحوه ایجاد تعادل میان منافع کوتاه‌مدت نظامی و اهداف بلندمدت سیاسی و بشردوستانه در منطقه دارد و یانکی‌ها باید این موضوع را اولویت خود قرار دهند.

لینک کوتاه

برچسب ها

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.