احمد شیرزاد، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با خبرنگار سیاسی اقتصادآنلاین در رابطه با شرایط امروز مذاکرات و تغییر زمین بازی پس از جنگ دوازده روزه و حمله به تاسیسات هسته ای ایران اظهار داشت: فضایی از بیاعتمادی بر مذاکرات حاکم است و بسیار دشوار میتوان در یک فضای امید و اعتماد متقابل وارد گفتوگو شد. از همین رو همواره این ذهنیت وجود دارد که احتمالا مذاکرات پوششی برای برنامهها و تصمیمات دیگر باشد. این نگاه بیشتر از زاویه دید ایران مطرح است. در سمت مقابل، بهویژه آمریکاییها دچار سردرگمی هستند. دلیل این سردرگمی آن است که منابع اطلاعاتی آنها عمدتاً از میان ضدانقلاب خارجنشین تأمین میشود؛ کسانی که همچنان با دیدگاههای منجمد ۴۰ یا ۵۰ سال پیش خود به تحلیل میپردازند و همین تحلیلهای نادرست را به سیاستمداران آمریکایی منتقل میکنند.
شیرزاد افزود: اگر به خاطر داشته باشیم، یکی از عوامل اصلی جنگ ۱۲ روزه همین اشتباه تحلیل آمریکاییها و اسرائیلیها بود. آنها تصور میکردند با یک تلنگر، مردم ایران به خیابانها میآیند و به نفع آنها شعار میدهند؛ اما در عمل دیدند چنین اتفاقی نیفتاد و شکست خوردند. امروز هم شرایط به گونهای است که آنها شناخت درستی از وضعیت ایران ندارند.
وی در خصوص نفوذ در دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور گفت: ممکن است در برخی حوزهها نفوذ اطلاعاتی وجود داشته باشد، اما این متفاوت از داشتن یک تحلیل درست از جامعه ایران است. تحلیل واقعبینانه نیازمند نگاهی بیطرفانه است که متأسفانه آنها فاقد آن هستند. به همین دلیل واقعاً نمیدانند چگونه باید با ایران برخورد کنند و تنها بر فشارهای مداوم تکیه میکنند.
وی ادامه داد: دشمن روی برخی شکافها حساب باز کرده است؛ از جمله شکافهای مذهبی یا قومی. اما جامعه ایران نشان داده که جامعهای بههمپیوسته است و هاضمه فرهنگی بالایی دارد که فرهنگهای مختلف را در خود جای میدهد. تمدن چند هزارساله ایران بهسادگی دستخوش طوفان نمیشود. این ظرفیتها برای طرف مقابل ناشناخته مانده و به همین دلیل آنها برنامه مشخصی برای تقابل با ایران ندارند و تنها به فشار متوسل میشوند.
شیرزاد تأکید کرد: با این وجود، راهی جز دیپلماسی وجود ندارد. نه ایران و نه طرف مقابل توان ادامه یک جنگ طولانی را ندارند. دیپلماسی نیازمند صبر و حوصله است و در واقع هنر مغتنم شمردن فرصتهاست. مهم آن است که نظام آمادگی داشته باشد تا در زمان ایجاد فرصت مناسب، دقیقاً بداند چه میخواهد و مواضعش چیست. خوشبختانه ایران در این زمینه الگوهای مشخصی دارد. شتابزدگی تنها باعث میشود طرف مقابل طاقچه بالا بگذارد، اما اگر ایران با خونسردی آمادگی خود برای مذاکره را نشان دهد، احتمال دارد طرف مقابل نیز به میز گفتوگو نزدیک شود. مهم آن است که مواضع روشن و مشخص باشد.
او گفت: ما در شرایط کنونی نمیتوانیم مذاکره مستقیم داشته باشیم، اما باید کاری کنیم که اطلاعات درست از ایران منتقل شود. در جنگ ۱۲ روزه توان ایران به آنها نشان داده شد، هرچند با هزینهای سنگین. اگر بتوانیم از مسیرهای غیرمستقیم و با استفاده از ابزارهای رسانهای پیامهای صحیح را منتقل کنیم، امکان گشایش وجود خواهد داشت.
وی افزود: روش مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم اهمیت چندانی ندارد؛ چه در یک اتاق یا اتاقهای جداگانه باشد، مهم آن است که مذاکره صورت بگیرد و مواضع منتقل شود. نمونهاش همان برخوردی بود که نظام جمهوری اسلامی با دولت ترامپ داشت تا جلوی تمسخرها و ژستهای تحقیرآمیز آنها گرفته شود. در نهایت، آنچه تعیینکننده است دستور کار مذاکرات است. اگر دستور کار همان باشد که اروپاییها مطرح میکردند، یعنی مذاکره بر سر بود و نبود جمهوری اسلامی، چنین مذاکرهای بیمعنی است. اگر هم دستور کار صرفاً جزئی باشد، مانند دوران آقای جلیلی که نتیجه مذاکرات تعیین زمان جلسه بعدی بود، این هم خالی از محتواست. بنابراین، مذاکرات باید دستور کار مشخص داشته باشد.
شیرزاد در پایان خاطرنشان کرد: امروز یکی از چالشها همین است که دستور کار مذاکرات چه باشد. طرف مقابل پیشنهاد مشخصی ارائه نمیدهد. مثلاً انتقاد میکنند که ایران راه بازرسیهای آژانس را بسته است، اما توضیح نمیدهند دقیقاً چه میخواهند. باید روشن شود از چه مکانهایی قصد بازدید دارند. بنابراین همه چیز به تعیین دستور کار بازمیگردد؛ اینکه آیا محدود به موضوع هستهای باشد یا شامل موارد دیگر شود. آنچه اهمیت دارد، مشخص بودن دستور کار است.
تمام حقوق برای محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
طراحی و توسعه: توسط تیم فنی دفتروکیل