بابک شکری مدیر امور هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرو واگذاری مسئولیت بررسی تبدیل وضعیت اعضای هیئت علمی از پیمانی به رسمی به دانشگاهها از سوی حسینعلی قبادی رئیس مرکز جذب اعضای هیئت علمی وزرات علوم؛ با استقبال از این تصمیم، آن را گامی مهم در راستای افزایش استقلال دانشگاهها و تسریع فرایندهای اداری دانست. او در این گفتگوی تحلیلی، به آسیبشناسی روندهای پیشین، چالشهای تمرکزگرایی، لزوم حفظ استانداردها و سیاست دانشگاه شهید بهشتی در جذب نخبگان پرداخت.
پایان تمرکزگرایی وزارت علوم؛ آغاز مسئولیت برای دانشگاهها
شکری درباره واگذاری مسئولیت تبدیل وضعیت اعضای هیئت علمی پیمانی به دانشگاهها گفت: پیش از این، این موضوع کاملاً در اختیار وزارت علوم و سامانه جذب متمرکز بود. فرآیند به این صورت بود که اعضای پیمانی، پس از کسب امتیازهای لازم بر اساس یک شیوهنامه آموزشی و پژوهشی، در هیئت اجرایی جذب دانشگاه مطرح میشدند و پس از آن، نتیجه نهایی به وزارت علوم ارسال میشد. بررسیها گاه تا یک سال طول میکشید.
وی افزود: با واگذاری این اختیار به خود دانشگاهها، امید است این فرایند سریعتر، شفافتر و بدون وابستگی به استعلامات پیچیده و زمانبر نهایی شود. این تصمیم در صورتی که درست اجرا شود، اتفاقی بسیار مثبت و ساختاری است.
او در عین حال به آسیبهای این تغییر نیز اشاره کرد و گفت: البته واگذاری اختیار به دانشگاهها در برخی موارد ممکن است باعث ناهماهنگی و تفاوت در سلیقهها شود. اگر دانشگاهی هیئت اجرایی جذب ضعیفی داشته باشد یا سازوکار مشخصی برای ارزیابی حرفهای نداشته باشد، ممکن است فرآیند جذب، کیفیت لازم را نداشته باشد. در مقابل، دانشگاهی با ساختار قوی، میتواند فرآیند جذب و تثبیت اعضای هیئت علمی را با دقت، سرعت وانضباط بیشتری انجام دهد.
سیاست جذب پیشدستانه؛ استقلال در شناسایی نخبگان علمی
شکری درباره سیاستهای جذب هیئت علمی در دانشگاه شهید بهشتی گفت: در دانشگاه شهید بهشتی سیاستی تحت عنوان جذب پیشدستانه طراحی شده است. به این معنا که به جای اینکه فقط منتظر ثبتنام متقاضیان در سامانه جذب باشیم، خود دانشگاهها کمیتههایی تشکیل می دهد و بهصورت فعال به دنبال شناسایی افراد متخصص، توانمند و همراستا با اولویتهای دانشگاه در حوزههای خاص باشند.
وی در ادامه افزود: این مدل جذب پیشدستانه شبیه به مدل جذب در دانشگاههای معتبر جهانی مانند هاروارد یا دانشگاههای ردهبالای اروپا و آمریکاست. در این مدل دانشگاه هدفمند عمل میکند؛ مثلاً اگر تصمیم دارد در ده سال آینده روی انرژیهای خورشیدی تمرکز کند، باید از حالا نیروهایی با تخصص انرژی خورشیدی یا بادی شناسایی و جذب کند. سیستم متمرکز وزارت علوم این انعطاف را ندارد و صرفاً بر مبنای سامانهای است که افراد مختلف در فراخوان های ارائه شده ثبتنام میکنند و دانشگاه باید از میان آنها انتخاب کند؛ حتی گاهی برای نخواستن و عدم انتخاب بعضی افراد باید زحمت زیادی کشید!
تأکید بر صلاحیت حرفهای، نه فقط امتیازات عددی
شکری با اشاره به اینکه دIر کنار امتیازهای آموزشی و پژوهشی، مسئله «صلاحیت حرفهای» اعضای هیئت علمی از اهمیت زیادی برخوردار است، گفت: سابق بر این، صلاحیت حرفهای، یا همان شایستگی رفتاری، اخلاقی وحرفهای، بهصورت متمرکز از سوی وزارت علوم ارزیابی میشد؛ اما در ساختار جدید، این ارزیابی به عهده خود دانشگاهها خواهد بود. این موضوع میتواند باعث تفاوت در ارزیابی شود، چراکه ممکن است معیارهای حرفهای در دانشگاه الف با دانشگاه ب متفاوت باشد. اما در عین حال این تفاوت میتواند نقطه قوت باشد، اگر دانشگاهها سازوکار مشخصی داشته باشند.
جذب نخبگان؛ از نگاه بنیاد ملی تا تعریف اختصاصی دانشگاه
وی در پاسخ به این سئوال که آیا دانشگاه شهید بهشتی در جذب نخبگان از سیاستهای بنیاد ملی نخبگان تبعیت میکند، گفت: ما تعریف خاص خود را از نخبگی داریم. البته بنیاد ملی نخبگان با معرفی افرادی که امتیازات خاصی دارند، سهمیه خاصی برای جذب در نظر میگیرد و بودجه آن را هم میپردازد. این افراد معمولاً بهخوبی جذب میشوند، اما تعدادشان محدود است. مثلاً در یک دوره ۶۰ تا ۷۰ نفر عضو هیئت علمی جذب میشوند، و از این میان شاید تنها ۱۰ تا ۱۵ نفر از سوی بنیاد ملی نخبگان معرفی شده باشند.
وی افزود: در مقابل، ما سعی میکنیم در کمیته جذب پیشدستانه، افرادی را شناسایی کنیم که واقعاً متناسب با سیاستها و اولویتهای دانشگاه باشند؛ چه بنیاد آنها را نخبه بداند، چه نه. مهم این است که فرد در راستای نیاز دانشگاه، توانمند و موثر باشد.
در خصوص شرایط سنی برای جذب هیئت علمی نیز او توضیح داد: در قانون فعلی، سقف سنی برای جذب اعضای هیئت علمی ۴۰ سال است که بعدها تا ۴۵ سال افزایش یافت. اما در سیاست جدید، اگر واقعاً استقلال عمل به دانشگاهها داده شود، انتظار داریم حتی این شرط سنی هم به دانشگاهها واگذار شود. فعلاً تغییری رسمی اعلام نشده است.
او درباره طول دوره پیمانی اعضای هیئت علمی گفت: مطابق قانون، اعضای پیمانی باید ظرف ۵ سال شرایط لازم برای تبدیل وضعیت را کسب کنند. اگر موفق نشوند، میتوان تا ۸ سال با آنها مدارا کرد، اما اگر بعد از ۸ سال نیز نتوانند امتیازهای لازم را کسب کنند یا صلاحیت حرفهای نداشته باشند، طبق مقررات، امکان ادامه همکاری وجود ندارد—هرچند، در عمل گاهی با تبصره هایی برای ادامه همکاری نمود پیدا میکند.
استقلال دانشگاهها، ضرورت امروز آموزش عالی
شکری در پایان با اشاره به اهمیت استقلال دانشگاهها گفت: هرچقدر استقلال دانشگاهها بیشتر باشد، کیفیت آموزشی، پژوهشی و حتی رتبهبندی جهانی آنها بهتر خواهد شد. دانشگاهی که خودش مسئول جذب و تبدیل وضعیت اعضای هیئت علمی باشد، مسئولیتپذیرتر خواهد بود و بهتر میتواند مأموریتهای ملی و علمیاش را پیگیری کند. وزارت علوم باید بیشتر به سیاستگذاری کلان بپردازد، نه درگیر فرآیندهای اجرایی زمانبر و محدودکننده.