در دنیای پیچیده و پرتنش سیاست بینالملل، گروههای تروریستی بهعنوان یک ابزار در جنگهای نوین، نقش مهمی در پیشبرد اهداف قدرتهای بزرگ و متخاصم ایفا میکنند؛ این گروهها که اغلب با حمایتهای مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی کشورهای خارجی تقویت میشوند، به ابزاری برای اعمال فشار و ایجاد بیثباتی در کشورهای هدف تبدیل شدهاند.
در این میان، ایران به دلیل جایگاه ژئوپلیتیکی و نقش تاثیرگذار در منطقه غرب آسیا، همواره در معرض این تهدید قرار داشته است؛ از منافقین (موسوم به سازمان مجاهدین خلق) تا بهاصطلاح جیشالظلم و داعش، تروریسم ضدایرانی با هدفهای مختلفی، دست به اقدامهای خرابکارانه و توسل به زور و خشونت علیه مردم و منافع ایران میزنند؛ این اقدامها، ریشه در سیاستهای خصمانه دشمنان ایران ازجمله آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقهای دارد.
انجمن علوم سیاسی دانشگاه یزد با همکاری تعدادی از انجمنهای علمی دانشگاهی، طی نشستی با عنوان «گروهکهای تروریستی و سیاست خارجی دشمنان ایران» به بررسی ابعاد مختلف این مسئله پرداخت.
در ابتدای نشست امیر رضائیپناه، مدرس دانشگاه و پژوهشگر ارشد مسائل رژیم صهیونیستی، با اشاره به موقعیت ویژه رژیم صهیونیستی در معادلات امنیتی منطقه، اظهار کرد: رژیم صهیونیستی بهعنوان یک موجودیت در بحران، سالهاست با تهدیدهای وجودی مواجه است و سیاستورزی آن به مدیریت بحران تبدیل شده است؛ این رژیم بر مفهوم امنیت شناختی تمرکز دارد که ترکیبی از قدرت سختافزاری مانند موشک و پهپاد و همچنین جنگ نرم برای تاثیرگذاری بر ذهن و ادراک مخاطبان است؛ بهطوری که بتواند فهم امنیت و ناامنی را در جامعه هدف کنترل کند.
وی در ادامه با اشاره به چالشهای اجتماعیسازی این رژیم در منطقه گفت: رژیم صهیونیستی در اجتماعیسازی بحران در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا با مانع جدی روبهرو است، زیرا نه مسلمان است و نه عرب؛ این تضاد هویتی، با بافت فرهنگی و اجتماعی منطقه ناسازگار است و مانع نفوذ اجتماعی آن میشود؛ در مقابل، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اشتراکات با جهان اسلام، بهویژه از طریق مسئله فلسطین و آرمان قدس شریف و همچنین گفتمان مقاومت که تقسیم جهان را به سلطهگر، سلطهستیز و سلطهپذیر مطرح میکند، توانسته ایدههای امنیتی خود را در کشورهایی مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن نهادینه کرده و اجتماعیسازی امنیتی موفقی داشته باشد.
در ادامه رضائیپناه به بهرهگیری رژیم صهیونیستی از تروریستها اشاره و اظهار کرد: رژیم صهیونیستی برای جبران ناتوانی در اجتماعیسازی ناامنی در ایران، از گروههای مسلح تروریستی بهویژه گروهک منافقین و تروریستهای قومیتگرای تجزیهطلب مانند پژاک و کومله استفاده میکند؛ این گروهها نقش پیادهنظام جنگ ترکیبی را بازی میکنند و هدفشان ایجاد حس ناامنی اجتماعی در کوچه و خیابان از طریق خرابکاری، ترور، شورش و عملیات روانی است؛ ویژگیهایی همچون ساختار سلسلهمراتبی، شبکههای قدیمی، بومی بودن، دشواری رهگیری، اقتصاد سیاسی مستقل، ارتباط با جرایم سازمانیافته نظیر قاچاق انسان و مواد مخدر، دسترسی به تکنولوژی، آشنایی با قواعد جنگ چریکی و سرمایه اجتماعی و نمادین مانند مظلومنمایی، این گروهها را برای رژیم صهیونیستی مطلوب کرده است.
وی با اشاره به فعالیت این گروهها بهویژه نقش مستقیم و غیرمستقیم آنها در رخدادهایی مانند جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، گفت: رژیم صهیونیستی، آمریکا و بعضی کشورهای غربی با حمایت لجستیکی، اطلاعاتی و مالی گسترده از این گروهها، به دنبال پیشبرد جنگ ترکیبی علیه ایران هستند؛ شواهد میدانی حاکی است که پس از توافقهای امنیتی نظیر پیمان تهران-بغداد، فعالیت گروههایی مانند پژاک کاهش یافت، اما با آغاز جنگ ۱۲ روزه، مجددا با تامین تجهیزات و منابع مالی این فعالیتها شدت گرفت؛ حضور چهرههای افراطی مانند جان بولتون در کنگرههای منافقین و آموزش این نیروها برای ناآرامیهای سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، نمونههایی از حمایتهای هدفمند این کشورهاست؛ گروههایی که عملا بهعنوان نیروهای نیابتی و «گوشت دم تیغ» برای اجرای ماموریتهای پرهزینه عمل میکنند.
این پژوهشگر با تشریح هدفگذاری کلان رژیم صهیونیستی تصریح کرد: هدف نهایی رژیم صهیونیستی در این جنگ ترکیبی، ایجاد یکدیگرهراسی در جامعه ایران است؛ رژیم صهیونیستی از ابعاد مختلف میلیتاریسم اعم از نظامی، اقتصادی، فرهنگی و شناختی در جنگ علیه ایران بهره میگیرد، در حالی که خود فاقد پایه اجتماعی در منطقه است.
رضائیپناه گفت: همکاری بیشتر با کشورهای همسایه مانند ترکیه، عراق و پاکستان و بستن تفاهمنامه برای مهار گروهکهایی مانند جیشالظلم و کومله و توجه خاص به وفاق ملی نیز از الزامات است؛ باید تاکید کرد که تروریستهای ضدایرانی در این میدان، همان پیادهنظام دشمن هستند.
محمدحسین قربانی زواره، کارشناس ارشد جنگهای هیبریدی و شناختی، در ابتدای سخنان خود در این نشست با تشریح ابعاد جنگ ترکیبی علیه ایران گفت: جنگ ترکیبی بهعنوان یک استراتژی پیچیده و چندوجهی از سوی دشمنان ایران، بهویژه رژیم صهیونیستی و آمریکا، با بهرهگیری از ابزارهای مختلف ازجمله گروههای تروریستی، … بهکار گرفته شده است؛ این جنگها در محیطی آشوبناک تعریف میشوند که شامل ابعاد نظامی، فرهنگی، اقتصادی، اطلاعاتی و دیپلماتیک است؛ گروهکهای تروریستی بهعنوان بازیگران غیردولتی و ضددولتی، نقش کلیدی در این استراتژی دارند و با ساختار سازمانیافته و سلسلهمراتبی، تحت حمایت بازیگران مداخلهکننده عمل میکنند.
وی در ادامه با اشاره به نقش ساختارهای پستمدرن در فعالیت تروریستهای ضدایرانی اظهار کرد: این گروهها که اغلب با رویکردهای پستمدرن فعالیت میکنند، بهعنوان ابزاری برای جنگ نیابتی، ایجاد ناامنی، … ایران مورد استفاده قرار میگیرند.
در ادامه قربانی زواره با اشاره به نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی بهعنوان حامیان اصلی این گروهها بیان کرد: طی بیش از چهار دهه گذشته، این دو بازیگر از طریق حمایتهای لجستیکی، اطلاعاتی، مالی و تسلیحاتی، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، تهدیدهای تروریستی علیه ایران را تقویت کردهاند؛ این حمایتها با هدف مهار نفوذ ایران در غرب آسیا و نظم بینالمللی صورت میگیرد؛ شواهد میدانی، همچون کشف تسلیحات آمریکایی و صهیونیستی در اختیار تروریستها و گزارشهای رسانهای و اظهارات مقامهای رسمی، مهر تاییدی بر این حمایتهاست؛ نمونه بارز این موارد، حمایت از داعش در سوریه و عراق و گروههای مسلح مخالف دولت سوریه است که با هدف بیثبات کردن منطقه صورت گرفته است.
وی تصریح کرد: گروههای تروریستی در قالب جنگ نیابتی، بهعنوان نیروی عامل و پشتیبانی، هدفهای مختلفی را علیه ایران دنبال میکنند؛ رژیم صهیونیستی با اتکا به فناوریهای نوظهور و عملیات غیراخلاقی نظیر عملکرد گرانولی یا جزیرهای، حملههایی علیه ایران سازماندهی کرده است؛ این نوع اقدامها که در جریان جنگ ۱۲ روزه و دیگر عملیاتها مشاهده شد، نشانگر جایگاه پررنگ تروریسم در راهبرد دشمنان علیه ایران است.
این پژوهشگر با اشاره به ارتباط ساختاری تروریستها با باندهای جرایم سازمانیافته تصریح کرد: گروههای تروریستی اغلب در دل جرایم سازمانیافته قرار دارند و با کارتلها همکاری مستقیم دارند؛ قاچاق سلاح و تجهیزات از طریق این شبکهها تامین میشود؛ این گروهها و کارتلها با ساختارهای سلسلهمراتبی مشابه، بهعنوان بازیگران ضددولتی فعالیت میکنند؛ بازیگران مداخلهکننده نظیر رژیم صهیونیستی و آمریکا، ضمن حمایت سازمانیافته از این گروهها، دخالت مستقیم خود را انکار میکنند تا از پاسخگویی بینالمللی بگریزند؛ این حمایتها در مناطق حساس مانند جنوب شرق ایران، عراق و سوریه بارز و علنی بوده است.
وی در ادامه با تاکید بر بُعد روانی چنین اقدامهایی اظهار کرد: تروریسم یکی از ابزارهای موثر در جنگ شناختی رژیم صهیونیستی بهشمار میرود که با ایجاد رعب و وحشت، فشار روانی بر جامعه وارد میآورد؛ اقدامهایی مانند تخریب زیرساختها، ترور دانشمندان از جمله شهید فخریزاده، از آن جمله هستند؛ فضای مجازی نیز در این فرآیند بهعنوان بستری برای پروپاگاندا، جذب نیرو و اشاعه تفکرهای تروریستی مورد بهرهبرداری دشمنان قرار گرفته است.
قربانی زواره در تشریح راهکارهای مقابله هم گفت: مبارزه با تروریسم مستلزم رویکردی چندبُعدی است که حوزههای نظامی، سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی را شامل میشود؛ تقویت انسجام داخلی، توسعه اقتصادی و اجتماعی و گسترش همکاریهای بینالمللی برای تبادل اطلاعات ازجمله محورهای مهم این راهبرد است؛ رسانه ملی و سازمانهای مردمنهاد میتوانند با ترویج مفاهیم صلح، مدارا و احترام به حقوق بشر، از آثار سوء تروریسم بکاهند؛ همچنین استفاده از پدافند غیرعامل، آموزش نسل جوان و افزایش تابآوری اجتماعی از دیگر ملزومات است؛ تنوع دیدگاهها نسبت به مفهوم تروریسم و بهرهبرداری قدرتهای بزرگ از این پدیده، همچنان چالشهای جدی در مسیر این مبارزه ایجاد کرده است.
جنگ ترکیبی رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران، با بهرهگیری از گروههای تروریستی و ابزارهای چندوجهی نظامی، فرهنگی، اقتصادی و شناختی را دنبال میکند.
تروریستهای ضدایرانی بهعنوان نیروهای نیابتی، با حمایتهای گسترده مالی و اطلاعاتی، نقش پیادهنظام را در ایجاد «یکدیگرهراسی» ایفا میکنند؛ در مقابل، ایران با تکیه تقویت وحدت ملی، تدابیر اطلاعاتی، همکاریهای منطقهای و آگاهیبخشی با چنین تهدیدهایی از سوی تروریستها جلوگیری بهعمل آورد.
انتهای پیام/
تمام حقوق برای محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
طراحی و توسعه: توسط تیم فنی دفتروکیل