خبرگزاری مهر، گروه بینالملل – آذر مهدوان: رژیم صهیونیستی با تجاوز آشکار به حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران، شعلههای یک بحران تمامعیار را در منطقه برافروخته است. عملیات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی که از بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ آغاز شد، به وضوح نشان داد که این رژیم جز جنگ و کشتار، سیاست دیگری در سر ندارد. در این راستا، نیروهای مسلح کشورمان با آغاز عملیات «وعده صادق ۳»، صدها موشک را با عبور از سامانه دفاعی «گنبد آهنین» اسرائیل به سمت تلآویو و حیفا شلیک کردند. حجم ویرانیهای ناشی از این حملات به قدری گسترده است که حتی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم، ترجیح میدهد تمامی جلسات خود را در پناهگاهها برگزار کند.
خبرنگار مهر در گفتگو با دکتر «قادر ارتاچ چلیک» استاد دانشگاه حاجیبایرامولی آنکارا حملات رژیم صهیونیستی و پاسخ قاطع ایران را مورد بررسی قرار داده است؛ مشروح این گفتگو در ادامه میآید:
حمله اسرائیل به ایران را از منظر حقوق بینالملل چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما اسرائیل با این حملات چه هدفی را دنبال میکند؟
هنگامی که به اصول اساسی سازمان ملل متحد در حقوق بینالملل نگاه میکنیم، میبینیم که حمله مسلحانه به یک کشور، جز در موارد دفاع از خود، ممنوع است. بنابراین، اقدام تجاوزکارانه اسرائیل که آن را به عنوان یک عملیات توصیف میکند، در واقع ماهیتاً یک تجاوز است.
اگر قوانین بینالمللی واقعاً کارساز باشند و سازوکار سازمان ملل متحد بتواند به درستی عمل کند، باید تحریمهایی علیه اسرائیل اعمال شود. در حقیقت، سازمان ملل متحد باید برای برقراری امنیت و صلح منطقهای، مانع اقدامات اسرائیل گردد. متأسفانه، شورای امنیت دارای پنج عضو دائم با حق وتو است که یکی از آنها ایالات متحده است.
حق پاسخگویی ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
حق ایران در خصوص پاسخ به اسرائیل را می توان از دو بُعد ارزیابی کرد: اول، از منظر حقوق بینالملل که به عنوان حق دفاع مشروع در ماده ۵۱ معاهده تاسیس سازمان ملل متحد آمده است؛ ایران حق دارد در دفاع از خود به اسرائیل پاسخ دهد و تلاش کند تا حمله را خنثی کند. ایران باید از این حق استفاده کند. از منظر سیاسی هم باید گفت همه کشورها از منظر حقوقی نیز اصل حاکمیت و عدم مداخله در امور داخلی کشورها را دارند که به صورت ماده و مفاد در سازمان ملل متحد تنظیم شده است. این اصول توسط اسرائیل نقض میشود.
علاوه بر این، اسرائیل در موضعی ناعادلانه و با روشهای نامشروع به ایران حمله کرده و برخلاف اصول اساسی پیمان تاسیس سازمان ملل متحد عمل کرده است. در موضوع سیاسی، انگیزه اساسی همه دولتها «بقا» است؛ یعنی دولتها برای ادامه حیات خود تأسیس میشوند. در موضوع بقا، دولتها دو جایگاه و مسئولیت اساسی عملکردی دارند: یکی تامین امنیت، دیگری تامین رفاه مردم خود.
از انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون، بسیاری از کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده، چه از نظر امنیتی و چه از نظر رفاهی، موضعی تهاجمی علیه ایران اتخاذ کردهاند که محور آن ایالات متحده و اسرائیل بودهاند. تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی بر رفاه مردم تأثیر منفی میگذارند. همه کشورها موظفند امنیت مردم خود را تضمین و حملات را دفع کنند. بنابراین، ایران میتواند این حمله علیه خود را دفع کند و حق پاسخ به حمله را چه از نظر حقوقی و چه از نظر سیاسی، در چارچوب عمل متقابل و اقدام متقابل موجود در حقوق بین الملل، برای خود محفوظ بدارد.
علاوه بر این، ارتکاب نسلکشی توسط اسرائیل در غزه، به ویژه از ۷ اکتبر، اشغال و تصرف بلندیهای جولان از سال ۱۹۶۷ و ابتکارات تجاوزطلبانه در ژئوپلیتیک خاورمیانه بدون به رسمیت شناختن حقوق بینالملل، نشان می دهد که اسرائیل یک رژیم متجاوز است. بنابراین، ایران در حال دفاع از خود است.
نقش آمریکا و کشورهای غربی را در این درگیری چگونه ارزیابی میکنید؟
ما عملاً این را در جنگهای اعراب و اسرائیل دیدیم؛ برای مثال، در بحران سوئز در سال ۱۹۵۶، کاملاً مشخص شد که اسرائیل بدون انگلستان و فرانسه نمیتواند با کشورهای خاورمیانه روبهرو شود.
اخیراً، در عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر، مشاهده شد که موساد و واحدهای اطلاعات داخلی و خارجی رژِیم آنطور که افسانهای و غیر قابل شکست معرفی شده بودند موفق نبودند. ما شاهد ضعف سیستم های به اصطلاح نفوذ ناپذیر گنبد آهنین بودیم. به عبارت دیگر، هفتم اکتبر به ما نشان داد که اسرائیل یک رژیم معمولی است. با این حال، اسرائیل با حمایت نظامی، سیاسی و استراتژیکی که از کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده، دریافت میکند، توانایی انجام انواع عملیات گسترشطلبانه در ژئوپلیتیک خاورمیانه را به صورت استراتژیک دارد. منظورم این است: اسرائیل، یک رژیم معمولی است در شرایط عادی اگر حمایت ایالات متحده و کشورهای غربی را نداشت، نمیتوانست هیچیک از اقداماتی را که در خاورمیانه انجام داده است را انجام دهد.
باز هم، با توجه به این واقعیت که آنها تلاش کردهاند روسای جمهور آمریکا، از جمله دولت اوباما، را متقاعد کنند که به ایران حمله کنند، میبینیم که اسرائیل نمیتواند به تنهایی خطر یک جنگ تمام عیار با ایران را بپذیرد. بنابراین، اگر اسرائیل از حمایت کشورهای غربی محروم شود، در خاورمیانه در موضع انفعال قرار میگیرد و دیگر تهدیدی برای جهان اسلام، ژئوپلیتیک خاورمیانه و صلح منطقهای و جهانی نخواهد بود، زیرا در موضع ضعف قرار میگیرد.
با این حال، وجود لابی اسرائیل در غرب، به ویژه در ایالات متحده، نفوذ آنها بر سرمایه جهانی، نفوذ آنها بر سازوکارهای تصمیم گیری و حضور چهره های یهودی نزدیک به اسرائیل در سازوکارهای تصمیم گیری، اساس این حمایت را تشکیل می دهد. در عین حال، اسرائیل، به نوعی، نقش کلیدی در عملیاتها به عنوان یک نیروی شبهنظامی در منطقه برای ایالات متحده ایفا میکند. به عبارت دیگر، این حمله به ایران در چارچوب طرح خاورمیانهای آمریکا که با یک استراتژی برد-برد متقابل ساخته شده بود، رخ داده است.
اما نکته جالب توجه این است ایران که جنگنده های اف -۳۵ که به عنوان عنصر اسطورهای غرب شناخته شده بود نابود کرد، ایران با سرنگونی هواپیمای اف -۳۵ موفقیت خود را در سیستمهای دفاع هوایی نشان داده است. اف -۳۵ به عنوان یک هواپیمای رادارگریز. غیر قابل سرنگون شدن شناخته میشد. با این حال، این نیز یک شکست برای اسرائیل است.
اگرچه اسرائیل بازیگری است که نمیتواند قدرت منطقهای در خاورمیانه باشد و از نظر ظرفیت انسانی، یعنی ساختار جمعیتی، وسعت جغرافیایی و موقعیت استراتژیک و ظرفیت نظامی، نمیتواند با بازیگران منطقهای مانند ایران رقابت کند، اما به دلیل حمایت امپریالیستی که دریافت میکند و ناکارآمدی قوانین بینالمللی، چنین گامهایی برمیدارد و جنگ تمام عیار با ایران را آغاز میکند. بنابراین، اگر اسرائیل از حمایت کشورهای غربی محروم شود، در خاورمیانه در موضع انفعال قرار میگیرد و دیگر تهدیدی برای جهان اسلام، ژئوپلیتیک خاورمیانه و صلح منطقهای و جهانی نخواهد بود، زیرا در موضع ضعف قرار میگیرد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0